نگاهی بر زندگی و آثار
ماسانوری اومدا
پژوهش و ترجمه: ایمان آزادگان
کارشناس ارشد طراحی صنعتی
در میان طراحان نامدار ژاپنی که تأثیری ژرف و ماندگار بر مبانی فکری و زیباییشناختی طراحی غرب نهادهاند، بیتردید، ماسانوری اومِدا[۱]، چهرهای یگانه و ممتاز است. شهرت و احترام ویژهای که وی در عرصهی طراحی جهانی کسب کرده، از یک سو مدیون همکاری پربارش با جنبش طراحی ایتالیایی ممفیس[۲] است و از سوی دیگر، مرهون آثار شاعرانه و احساسبرانگیزی است که در زمینهی طراحی مبلمان خلق کرده است. وی، دوران طلایی فعالیت حرفهای خویش را در مهد هنر اروپا یعنی ایتالیا سپری کرد و از نخستین طراحان غیرایتالیایی بود که فراخوانِ سوتساس را برای پیوستن به جنبش انقلابی ممفیس به گرمی پذیرا شد و به یکی از چهرههای کلیدی و تأثیرگذارِ این حلقهی نخبهگرا بدل شد. وی با رویکرد پسامدرن و ساختارشکن خود، کوشید تا مبانی نهادینهی طراحی مدرن را به چالش بکشد و در جستجوی یک زبان زیباشناختی نوین برآید؛ زبانی چنان پویا و احساسگرا که تأثیری شگرف بر طراحان جوانتر همچون کریم رشید[۳]، فیلیپ استارک[۴] و … نهاد و به جنبش طراحی پسامدرن، هویتی عمیق و قدرتمند بخشید. هرچند میان آثاری که وی تحت لوای ممفیس آفرید و آثارِ شاعرانهی واپسینش، تفاوتی بارز مشهود است، اما همگی بیانگر زبان زیباییشناختی متفاوتی هستند که وی با الهام از آموزههای سوتساس فراگرفت. وی بهتدریج از زبان طنزآمیز ممفیس که در گسترهی محدودی از فرم و رنگ حرکت میکرد، فاصله گرفت و به نوعی زبان شاعرانه و بازیگوشانهی شخصی دست یافت که اوج آن در طراحی مبلمان وی به ثمر نشست. وی در این فرایند احساسی، گل را به عنوان یکی از زیباترین و لطیفترین جاذبههای طبیعت به صندلی و مبلمان تبدیل کرد و به جایگاهی منحصربهفرد دست یافت. جایگاهی که وی را به یکی از پیشتازان مطرحِ طراحی پسامدرن بدل کرد و آموزههای او را الهامبخشِ دیگر طراحان احساسگرا نمود.
تصویر ۱: فضای نشیمن و گردهمایی تاوارایا
به شکل یک رینگ مشتزنی ارائه در نخستین نمایشگاه بینالمللی ممفیس در میلان، ۱۹۸۱
تصویر ۲: اتوره سوتساس و دیگر پیشگامان گروه ممفیس در داخل نشیمن تاوارایا، نمایشگاه بینالمللی ممفیس، میلان، ۱۹۸۱
این شاعرِ مبلمان در سال ۱۹۴۱، در منطقهی کاناگاوا[۵] در نزدیکی توکیو زاده شد و پس از تحصیل در رشتهی طراحی، در سال ۱۹۶۲ از مدرسهی طراحی کوواساوا[۶] در توکیو فارغالتحصیل شد. ماسانوری، از همان دوران دانشجویی به رغم بسیاری از همنسلانش، علاقهی ویژهای به سبک شاعرانهی طراحی ایتالیایی پیدا کرد و رویای خویش را در پیوستن به این زبان فرمی میجست. وی، ساعتها به مطالعه و تحلیل آثار طراحان ایتالیایی میپرداخت و آموزههای آکادمیک خود را به نقد میکشید تا اینکه سرانجام عزمِ سفر کرد و به میعادگاهِ طراحی خویش شتافت. وی در سال ۱۹۶۷، رهسپار میلان شد و به مدت دو سال در استودیوی طراحی دو پیشگامِ طراحی ایتالیایی، آشیل و پیِر جیاکوموکاستیگلیونی[۷]، به تجربهاندوزی و کارآفرینی پرداخت. کامیابی شگرف اومِدا در این دو سال، پیشنهاد همکاری از سوی شرکت معتبر اولیوِتی[۸] را به همراه داشت و وی از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۹، به عنوان مشاورِ طراحی به همکاری با این برندِ معتبر مبلمان و تجهیزات اداری ایتالیا پرداخت. فعالیت در اولیوِتی که در حقیقت محفلی کوچک از نخبگان طراحی ایتالیا بود، نقطهی عطفی در زندگی حرفهای اومِدا به شمار میرفت. در همانجا بود که وی با بنیانگذارِ جنبش انقلابی ممفیس، اتوره سوتساس[۹] آشنا شد و بسیار تحتِ تأثیر اندیشه و نگرشِ طراحی وی قرار گرفت. سوتساس، روحیهی شاعرانگی و ساختارگریزی را در اومِدا دریافته بود و همچون یک منجی طراحی، او را به دامان خویش فراخواند. اومِدا در پی پیوستن به ممفیس، با دیگر پیروان جنبش آشنا شد و مبانی زیباییشناسی نوین را که در حقیقت هجوِ ساختارهای فرمی پیشین بود، فراگرفت.
تصاویر ۳ و ۴: نمونههایی از شاخصترین آثار مبلمان و دکوراسیون به سبک ممفیس، اوایل دههی ۸۰
در سال ۱۹۸۱، سوتساس از اومِدا دعوت کرد تا در نخستین نمایشگاهِ بینالمللی ممفیس در گالری آرک۷۴[۱۰] میلان، همراه با دیگر پیروان جنبش شرکت کند. حضور پررنگِ اومِدا در این نمایشگاه با اثر جنجالبرانگیزش، برگ زرین دیگری به کارنامهی حرفهای وی افزود.
وی در این نمایشگاه، با طراحی یک فضای نشیمن و گردهمایی در قالب یک رینگ مشتزنی، تعریف متداول را از فضای نشیمنِ خانگی دگرگون کرد و اثری نو و تکاندهنده آفرید. این اثر که تاوارایا[۱۱] نام گرفت، به عنوان نماد طراحی ممفیس، به سرعت به اغلب کتابهای تاریخ طراحی راه یافت و در سراسر جهان بلندآوازه شد. سوتساس و دیگر بنیانگذاران ممفیس در آن نمایشگاه در درون این رینگ مشتزنی قرار گرفتند و با گرفتن عکسی تاریخی، هماندیشی خود را به طور رسمی به نمایش گذاشتند. انتشارِ این عکس در بسیاری از نشریات معتبر آن روز، شهرتِ فزایندهی ممفیس و همچنین خالق ژاپنی تاوارایا را در پی داشت.
ممفیس با رویکرد انقلابی خود – همانند جنبش دادائیسم در اوایل سدهی بیستم- کوشید تا همهی ساختارهای نظاممند طراحی را که تا پیش از آن در ایتالیای آن روز شکل گرفته بود، به یکباره فرو ریزد و زبان زیباشناختی نوینی تعریف کند. این زبان نوین بر ارائهی ترکیببندیهای غالباً هندسیِ پراکنده و بهرهگیری از تنوعِ رنگهای چشمگیر استوار بود. نامگذاری ممفیس نیز همانند دادا، به شکل اتفاقی صورت گرفت؛ به این ترتیب که روزی بنیانگذارانِ گروه در منزل شخصی سوتساس گرد هم آمده بودند و در حال گفت و شنود در باب مکتب نوین طراحی خود بودند. در این میان، ترانهی بلوز ممفیس[۱۲] از خوانندهی مشهور آمریکایی، باب دیلِن[۱۳] بارها و بارها شنیده میشد که سوتساس ناگهان، نامِ گروه را از آن الهام گرفت.[۱۴]
تصویر ۵: رینگ مشتزنی تاوارایا که به عنوان یک فضای نشیمن، خواب و مطالعه، در فضای خانگی جای گرفته است.
تصاویر ۶ و ۷: قفسهی گینزا، ارائه در نمایشگاه بینالمللی مبلمان ممفیس، میلان، ۱۹۸۲
ممفیس، هر چند در محافل روشنفکری طراحی، طرافداران بسیاری پیدا کرد، اما در عرصهی عمومی و به ویژه تولید انبوه چندان اقبالی نیافت. به تدریج، اعضای گروه از آن فاصله گرفتند و سوتساس نیز در مارس سال ۱۹۸۷ از گروه رسماً کنارهگیری کرد. این جنبش به رغمِ عمر کوتاه خود به طراحان جوان آموخت که برای نوآفرینی، میتوان قراردادهای نهادمند پیشین را از هم گسست و زبانی نو آفرید. این رویکرد به طراحان جوانتر جسارت بخشید تا ماهیتِ طنزآمیز و بازیگوشانهی ممفیس را در گرایشات پسامدرن توسعه دهند و به زبانهای شخصی طراحی دست یابند. در این میان، اومِدا یکی از شاخصترین چهرههایی است که تأثیر ویژهای بر تفکر طراحی معاصر داشته است.
دیگر اثر شاخص اومِدا در سبک ممفیس، یک قفسه یا کتابخانهی دکوری روباتگونه به نام گینزا[۱۵] بود که در سال ۱۹۸۲، برای مجموعهی مبلمان ممفیس طراحی شد. این اثر، در حقیقت، نگاهی کنایهآمیز و منتقدانه به جهانِ فناوری داشت؛ جهانی ماشینمحور که با شتابی رعدآسا، همهی ابعاد زندگی انسان را درمینوردید و به آدمکهای آهنی بدل میکرد. اومِدا، گینزا را با الهام از فضای فناورانهی زادگاه خود یعنی توکیو، که در آن روزها در فناوری روباتیک غوطه میخورد، طراحی کرد. نام گینزا هم از یک منطقهی تجاری بسیار مشهور در توکیو برداشت شده است. این اثر نیز همانند دیگر آثار ممفیس، مبتنی بر یک ترکیببندی هندسی بازیگوشانه، الگوی خطوط راهراه و رنگهای درخشان است. گفتنی است آثار ممفیس، عموماً جنبهی نمادین، ارجاعی و مفهومی به خود گرفتند و چندان دارای کاربریهای متداول نبودند و همین امر سبب شد که به عنوان نمادهای روشنفکری طراحی به درون موزهها راه یابند و بیشتر مورد شتایش نخبگان و هنردوستان قرار گیرند. اومِدا همچنین، با وامگیری نقشمایههای فرهنگ عامیانهی ژاپن، افزون بر مبلمان، به طراحی مجموعهای از آثار تزیینی سفالین برای سه نمایشگاه نخستِ ممفیس (۱۹۸۳-۱۹۸۱) پرداخت که از شاخصترین آنها میتوان به گلدانِ اورینوکو[۱۶] و ظرفِ پارانا[۱۷] اشاره کرد. شایان توجه است که جنبش ممفیس، به عنوان یک گرایش پسامدرن، بسیار وامدار هنر پاپ آمریکایی در دههی ۶۰ و نیز هنر تانترای[۱۸] شرقی (بودایی) است.
تصویر ۸ (سمت راست): ظرف سفالین پارانا
طراحی ممفیس، ۱۹۸۳
تصویر ۹ (سمت چپ): گلدان سفالین اورینوکو
طراحی ممفیس، ۱۹۸۳
تصویر ۱۰: صندلی گتسوئن، طراحی برای ادرا، ۱۹۹۰
تصویر ۱۱: صندلی رز، طراحی برای ادرا، ۱۹۹۰
اومِدا پس از تجربههای موفقیتآمیز خویش در سبک ممفیس، به زادگاه خویش بازگشت و اولین استودیوی شخصیاش را در سال ۱۹۸۶ در توکیو به نام یو-متادیزاین[۱۹] راهاندازی کرد؛ وی، گسترهی فعالیت خود را در ژاپن وسعت بخشید و به تدریج به سمت پروژههای طراحی صنعتی و طراحی محیطی گرایش یافت و در این گستره نیز آثار شایسته و بیمانندی را با زبان سبکشناختی نوینی ارائه کرد. رویکرد وی در طراحی مبلمان در این دوران، طراحی برای تولید صنعتی بود.
از برجستهترین آثار اومِدا در ژاپن، میتوان به طراحی داخلی سالنهای زیبایی و بانک در توکیو و طراحی داخلی گراندهتل ساپورو[۲۰] و از همه مهمتر طراحی سیستم روشنایی خیابانی برای شرکت ایواساکیالکتریک[۲۱] (۱۹۸۹) و تجهیزات سرویسهای بهداشتی شرکت اینَکس[۲۲] (۱۹۸۹) اشاره کرد. اما آنچه که دگرباره اومِدا را به شهرت فراگیر جهانی رساند و نام او را زبانزد محافل طراحی نمود، طراحی آثاری شاعرانه برای شرکت ایتالیایی مبلمان اِدرا[۲۳] بود؛ آثاری هیجانانگیز که با الهام از فرمِ گلهای زیبا شکل گرفته بودند و فضای زندگی را به گلستانی از مبلمان رنگارنگ بدل میکردند. این آثار طبیعتگرایانه نیز به سرعت به معتبرترین موزههای هنر مدرن راه یافتند و به عنوان نمادهای تاریخساز طراحی، مورد تحسین هنردوستان و منتقدان قرار گرفتند.
در میانِ این گروه از آثار شاعرانهی اومِدا که از نگاه زیباییشناختی، تفاوتی چشمگیر با فرمهای خشک و مکانیکی ممفیس دارند، صندلی رز[۲۴]، بیتردید متمایزترین آنهاست. اگر این صندلی لطیف را در کنار قفسهی آدمآهنیوار گینزا جای دهیم، بعید به نظر میرسد کسی دریابد که هر دوی آنها از نبوغ یک طراح سرچشمه یافته است. اومِدا در حقیقت، گلبرگهای سرخگونِ رز را به نشیمنی نرم و راحت بدل کرده و افزون بر آن، یک نماد بصری چشمگیر برای فضای داخلی آفریده است. ساختار درونی صندلی از فلز ریختهگری و چوب ساخته شده که گلبرگهایی مخملین آن را پوشاندهاند. گلبرگهای صندلی همگی به لطف هنر دست شکل گرفتهاند و پایههای مخروطیشکل آلومینیومی نیز با کیفیتِ آیینهگون خود، این بازی شاعرانه را تکمیل کردهاند. گفتنی است ارائهی این طرح از سوی شرکت نوپای اِدرا (تأسیس ۱۹۸۷)، به واقع موفقیت بزرگی به شمار میرفت و سبب شد نام اِدرا، افزون بر عرصهی تولید مبلمان، در محافل طراحی و هنری نیز زبانزد شود. اومِدا در پی این همکاری، گل دیگری را در باغ مبلمان اِدرا کاشت که صندلی گِتسوئن[۲۵] نام گرفت.
تصویر ۱۲: میز عسلی آنتوریوم، طراحی برای ادرا، ۱۹۹۰
تصویر ۱۳: صندلی و صندلی پیشخوان سوشان، طراحی برای ادرا، ۱۹۹۰
طرح این صندلی از فرم گلبرگهای گل زنبق برداشت شده و همانند صندلی رز از ساختاری از فلز ریختهگری همراه با چوب شکل گرفته است. گلبرگهای صندلی نیز از فوم پلیاورتان نرم و پارچهای مخملین که تداعیگر لطافتِ بیمانند گلبرگهای زنبق است، ساخته شده است. همچنین، تعبیهی یک چرخ کوچکِ سبزرنگ در پشت صندلی که به ساقهی گل میماند، امکان حملِ آسان آن را فراهم میآورد. شرکت اِدرا در سال ۲۰۰۱، با همکاری شرکت اتریشی کریستالسازی اسواروفسکی[۲۶]، نخستین نسخهی تجملی آن را با عنوان گِتسوئن الماسنشان[۲۷] ارائه کرد که در حقیقت نمودِ یک اثر دستی اعلا به شمار میرود. گفتنی است که بر روی این صندلی الماسنشان، در حدود ۷۵۰ هزار قطعهی کریستالِ برشخورده، بر روی پارچهای بسیار مقاوم از جنس کِولار[۲۸] نقش بسته است[۲۹]. شرکت اِدرا در سال ۲۰۰۵، نسخههای دیگر گِتسوئنِ الماسنشان را ارائه کرد که بسیار مورد ستایش مجموعهداران هنری قرار گرفت. این مجموعهی تجملی به عنوان نمادی بارز از هنر پسامدرن، حاصلِ پیوند طرحهای شاعرانهی اومِدا با سنتِ ظریفِ هنر دستی جواهرسازی است.
سال ۱۹۹۰، به راستی پربارترین و پرکارترین سالِ زندگی حرفهای اومِدا و اوج همکاری وی با اِدرا محسوب میشود. وی، در این سال، صندلی و صندلی پیشخوان سوشان[۳۰] را – که به زبان ژاپنی فصلِ خشن نام دارد- برای شرکت اِدرا طراحی کرد. این دو صندلی در دو ارتفاع مختلف، در واقع دو گل مخملین با ساقههایی مورب از فولادِ ضدزنگ بودند که با ترکیبِ احساسگرایی و مدرنیته، زینتبخش هر فضای داخلی به شمار میرفتند. یک ویژگی مهم این دو صندلی، وزن اندک آنهاست که جابجایی آنها را به راحتی امکانپذیر میسازد. طراحی این دو صندلی همراه با طراحی میزِ عسلی آنتوریوم[۳۱] انجام گرفت. این میز کوچک، از یک پایهی فلزی انحنایافته و یک گلبرک چوبی قلبمانند تشکیل میشد. پایهی فلزی پس از صیقلکاری، با رنگ خاکستری و گلبرگ چوبی با رنگ قرمز لاکی پوشش مییافت. همچنین، امتداد مخروطیشکل و زردرنگ پایهی فلزی در بالای گلبرگ، به خوبی نقشمایهی مادگی گل را تداعی میکرد. آنتوریوم با فرم کمینهگرای خود، به روشنی نمایانگر نبوغِ ستودنی اومِدا در تلخیص نقشمایههای برگرفته از طبیعت است.
تصویر ۱۴: صندلی ارکیده، طراحی در کارگاه یو-متادیزاین، ۱۹۹۱، تولید شرکت سبک آشپزخانهی تویو، ۲۰۰۸
دیگر نوآفرینی اومِدا در این زمینه، صندلی ارکیده[۳۲] نام دارد که نمونهی اولیهی آن در سال ۱۹۹۱ در کارگاهِ شخصیاش در یو-متادیزاین ساخته شد. این صندلی سالها بعد، در سال ۲۰۰۸، از سوی شرکت ژاپنی «سبکِ آشپزخانهی تویو»[۳۳] در تعدادی محدود تولید شد که البته کمتر از دو صندلی رز و گِتسوئن مورد توجه قرار گرفت. اومِدا در پی همکاری با این شرکت ژاپنی، آخرین نوآوری خود را که صندلی شقایق[۳۴] نام گرفت، در سال ۲۰۱۱ به نمایش گذارد. شقایق، به نوعی تداوم زیباییشناختی صندلی سوشان به شمار میرفت؛ با این تفاوت که ساقهی آن به شکل عمودی و گلبرگهای آن نیز بزرگتر و هندسیتر طراحی شده بود. در مجموع، اومِدا کوشید تا ماهیتِ مدرن و صنعتیتری به صندلی شقایق بدهد و از جنبههای تجملی و نمایشی آن بکاهد. این صندلی در تنوعی از رنگهای صورتی، آبی دریایی، سبز روشن و سفید برفی ارائه شد تا کاربردی وسیع در انواع فضاهای داخلی پیدا کند.
در میان آثار تزیینی اومدا، طرحهای وی برای مجموعهی گلدانهای امبرا[۳۵] نیز شایان توجه است. این مجموعه که با الهامی تجریدی از فرم ظریف پروانه طراحی شده، پیوندی میان آثار ممفیس و آثار ملهم از طبیعت اومدا محسوب میشود. این مجموعه درسال ۱۹۹۷، از سوی شرکت ژاپنی ماروتومی[۳۶] به تولید رسید و بسیار مورد توجه دوستداران دکوراسیون قرار گرفت.
تصویر ۱۵: صندلی شقایق،
طراحی برای سبک آشپزخانهی تویو، ۲۰۱۱
تصویر ۱۶: مجموعهی گلدانهای اومبرا، تولید شرکت ماروتومی، ۱۹۹۷
تصویر ۱۷: صندلی گتسوئن که با بافت مخملین خود نمایانگر گلبرگهای ظربف گل زنبق است، طراحی برای ادرا، ۱۹۹۰
ماسانوری اومِدا به عنوان یکی از پیشگامان طراحی معاصر، جوایز و افتخارات متعددی را از آنِ خود کرده است که از مهمترین آنها میتوان به جایزهی اول طراحی براون[۳۷] آلمان (۱۹۶۸)، جایزهی طراحی فضاهای تجاری ژاپن[۳۸] (۱۹۸۴)، جایزهی طراحی آی.اِف[۳۹] آلمان (۱۹۸۷ و ۱۹۹۰)، جایزهی بزرگ طراحی ژاپن[۴۰] (۱۹۸۱، ۱۹۹۰ و ۲۰۰۱) و … اشاره کرد. آثار اومِدا و به ویژه گلهایی که در گلستانِ مبلمان آفریده، زینتبخشِ بسیاری از موزههای معتبر جهان است. امروز میتوان آثار وی را در موزهی ملی هنر مدرن کیوتو، موزهی هنر فیلادلفیا، موزهی هنرهای زیبا و موزهی هنرهای تزیینی مونترال، موزهی هنر دِنور، موزهی هنر متروپولیتن نیویورک، موزهی هنرهای تزیینی پاریس، موزهی طراحی ویترا در آلمان، مرکز طراحی سئول و بسیاری دیگر از گنجینههای جهانی مشاهده کرد و به نبوغِ بیمانندِ آفرینندهی آنها پی برد.
هرچند کمتر هنرمندِ طراحی به زبان شخصی و منحصربهفرد اومِدا دست یافته، اما نگرش زیباشناختی وی تأثیر ویژهای بر بسیاری از طراحان معاصر داشته است. اومِدا با تلخیصِ نقشمایههای لطیفِ طبیعت در خشونتِ صنعت، جنبش هنر و صنایع دستی را دگرباره زنده کرده و به طراحان امروز میآموزد که الهامبخشی والاتر از طبیعت برای خلاقیت و نوآوری متصور نیست.
منابع:
Hiesinger, Kathyrn B. and Felice Fischer, Japanese Design: A Survey Since 1950. Philadelphia Museum of Art, 1994, p. 225.
Mehlhose, Andrea & Wellner, Martin, Modern Furniture; 150 Years of Design, h.f.ullmann, 2009
http://www.edra.com/en-us/products/armchairs
http://www.umedadesign.com/biography_eg.html
http://www.umedadesign.com/works.html
http://www.answers.com/topic/masanori-umeda
http://www.milfiera.com/designers/masanori_umeda/
http://www.art-directory.info/design/masanori-umeda-1941/
http://www.designboom.com/design/masanori-umeda-anemone-chair/
http://www.designboom.com/eng/funclub/memphis.html
http://www.designboom.com/design/ettore-sottsass-memphis-retrospective-exhibition/
منبع:
[۱] – Masanori Umeda
[۲] – Memphis
[۳] – Karim Rashid
[۴] – Philippe Starck
[۵] – Kanagawa
[۶] – Kuwasawa Design School
[۷] – Achille and Pier Giacomo Castiglioni
[۸] – Olivetti
[۹] – Ettore Sottsass
[۱۰] – Milan Gallery Arc74
[۱۱] – Tawaraya
[۱۲] – Memphis Blues
[۱۳] – Bob Dylan
[۱۴] – ممفیس، نامِ یک شهر باستانی در مصر است که بقایای آن، به طول ۱۵ کیلومتر در جنوب قاهره و در کرانهی رود نیل به چشم میخورد. همچنین، نام بندری در کنار رودخانهی میسیسیپی در جنوبِ غربی ایالت تِنِسی در آمریکاست که روزگاری در اواخر قرن نوزدهم، زادگاه موسیقی بلوز بود. مارتین لوتر کینگ در همین بندر ترور شد (نگارنده).
[۱۵] – Ginza
[۱۶] – Orinoco Vase
[۱۷] – Parana Bowl
[۱۸] – Tantric Art
[۱۹] – U-Metadesign Inc.
[۲۰] – Sapporo Grand Hotel
[۲۱] – Iwasaki Electric
[۲۲] – Inax Corporation
[۲۳] – Edra
[۲۴] – Rose Chair
[۲۵] – Getsuen Chair
[۲۶] – Swarovski
[۲۷] – Getsuen Flap Diamond
[۲۸] – Kevlar
[۲۹] – کِولار، پارچهای از الیاف ترکیبی با مقاومت کششی بسیار بالاست که به عنوان یک عاملِ تقویتکننده، در ساخت لاستیک خودروها و دیگر محصولات لاستیکی و ایمنی، همچون کلاهها و جلیقههای ایمنی به کار میرود (نگارنده).
[۳۰] – Soshun Stool & Barstool
[۳۱] – Anthurium Side-table
[۳۲] – Orchid Armchair
[۳۳] – Toyo Kitchen Style
[۳۴] – Anemone Stool
[۳۵] – Ombra
[۳۶] – Marutomi
[۳۷] – First Braun Prize
[۳۸] – Japan Commercial Space Design Award
[۳۹] – IF Design Award
[۴۰] – Grand Prix of Design Award