این مطلب بخش دوم از مقاله نشانه و نشانه شناسی در طراحی صنعتی است. قسمت اول را می توانید در اینجا مشاهده نمایید.
نشانه شناسی در طراحی صنعتی
حال پس از بررسی و شناخت نشانه و نشانه شناسی وقت آن رسیده است که بحث نشانه ها را در طراحی مورد بررسی قرار داده و کمی با جایگاه آن در طراحی آشنا شد. البته مبحث نشانه در طراحی دارای ابعاد مختلفی است که در این مقاله نمی توان به تمامی آنها اشاره نمود و بیشتر سعی شده است مختصری با آنها آشنا شد. بدیهی است هر یک از این ابعاد خود می توانند سرآغاز تحقیقات بعدی گردند. حیطه طراحی، یک گستره تصویری است و هنرمند طراح از طریق تصاویر و نشانه های دیداری با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند. به بیانی دیگر طراح با گنجاندن نظرات و عقاید خود در طرح به وسیله علائم و نشانه ها، این نظرات را به مخاطب انتقال می دهد و مخاطب با دریافت آن نشانه ها و تجزیه تحلیل ذهنی با آن ارتباط برقرار کرده و برداشتی از محصول خواهد داشت. این حیطه(ارتباط تصویری) بسیار فراتر از محدوده کلمات و جملات است. نمادها و نشانه های تصویری قادرند اطلاعاتی را انتقال دهند که از عهده کلمات خارج است. زبان تصویری، یک زبان ترسیمی است که به عنوان شیوه ارتباطی مستقلی در دنیای طراحی به کار گرفته می شود.
به کمک نشانه های تصویری متنوع، ساده و همه فهم، پیام به سرعت منتقل می شود و حتی در مواردی که توصیف کلامی یک اندیشه دشوار به نظر می رسد، یک نماد یا نشانه ساده و گیرا می تواند جایگزین آن شود.
هرجزء از اطلاعات تصویری که توسط قوه بینایی جذب و درک می شود به یک نشانه تبدیل می گردد و هنگام بازیابی این نشانه، عمل یادآوری صورت می گیرد. نشانه ها با کارکردهای مختلفی برروی حافظه تأثیر می گذارند و در نهایت سطح وسیعی از حافظه را تشکیل می دهند. دیده شدن یک شکل یا نشانه ، ذهن را فعال کرده و به تجسم وا می دارد، همین تجسم است که معنای نشانه را قابل فهم می کند. یکی از رویکردهای نشانه شناسی محصول اساساً به روش صحیح طراحی مصنوعات مربوط می شود. روشهایی که به آسانی قابل استفاده و قابل فهم باشند و این هردو حاصل نظریه طراحی مدرن است، یعنی که در یک محصول باید روش صحیح به کارگیری محصول و عملکرد آن به سهولت برای استفاده کننده قابل فهم باشد.
پیام های دیداری طبیعی و قابل فهم هستند. فرد به هنگام برخورد با مردمانی که زبان آنها را نمی داند به نشانه های دیداری و تصویرپردازی متوسل می گردد. کاری که طراحان ، بسیار از آن سود جسته اند. هنرمند طراح بدون آشنایی با زبان های مختلف گفتاری، محصولاتی را طراحی می کند که در کشورهای متعددی مورد استقبال و پذیرش قرار می گیرد، البته باید خاطر نشان کرد که مسلماً این طراحان با فرهنگ و علائم بصری این کشورها آشنایی کامل داشته و خصوصیات و کارکردهای مختلف نشانه شناسی آنها را به خوبی مورد مطالعه قرار داده اند. تجربه نشان داده که روند شناخت نشانه های دیداری سریع تر از نشانه های نوشتاری(زبان) پیش می رود و اگر چه تفاوت زمانی در شرایط یکسان، بی نهایت کم است، اما همین اندک تفاوت، ارجحیت انتخاب نشانه های دیداری را برای علائم ترافیکی و دکمه های ماشین آلات که کوتاه ترین زمان ممکن واکنش را می طلبند توجیه می کند.
به طور معمول ساختار اصلی طراحی نمادها و نشانه ها بر اساس طرح ها و اشکال اصلی است. نشانه بهتر است در شکل های اصلی دایره ، مربع و مثلث و فرم های هندسی گنجانده شوند(در بررسی گشتالت محصولات نیز معمولاً فرم های آن را به ساختارهای ساده هندسی تقسیم کرده و مورد بررسی قرار می دهند) و با ترکیب فرم و رنگ بتوانند پیچیده ترین معانی را نیز منتقل کنند. همانگونه که در مباحث مبانی هنرهای تجسمی مطرح می گردد، هر کدام از این اشکال هندسی دارای معانی ویژه می باشند. دایره می تواند نشانه ای از حرکت، ابدیت، پویش و کمال گرایی باشد. مربع علامت سکون، ثبوت، زمین و استقامت است و مثلث نشانه هماهنگی، تناسب و جهت را نمایان می سازد. بهره گیری از ویژگی بیانی اشکال همواره باید مد نظر طراح قرار گیرد.
بررسی نشانه شناختی محصولات را می توان از جنبه های مختلفی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. بعضاً به بررسی نشانه ها در یک محصول به صورت یک جزء پرداخته و محصول را از نظر عملکرد و مسایل زیبایی شناسی، فرمی، ارگونومیک و … مورد مطالعه قرار می دهند. گاهی به محصول به چشم یک کلیت نگاه می شود و آن را در رابطه با سایر محصولات مورد بررسی قرار داده و با مشخص کردن اشتراکاتی میان آنها به بررسی سبک های مختلف طراحی در دوره های زمانی پرداخته و نشانه های موجود در آن سبک را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. چیزی که در تمامی این بررسی ها مورد توجه قرار می گیرد چگونگی انتقال نشانه ها از طراح به کاربر محصول و عوامل مؤثر در ایجاد این نشانه ها است.
شکل ۱- کارکردهای مختلف محصول
همانطور که در نمودار فوق مشاهده می گردد هر محصول علاوه بر کارکرد اصلی و واقعی خود که همان عملکرد آن می باشد، یکسری کارکردهای دیگری نیز به دنبال دارد. بعضی از این کارکردها آشکار و برخی پنهان می باشند. این کارکردها را می توان به صورت دلالتهای ضمنی و صریحِ محصول نامگذاری کرد. دلالت صریح به مفهوم عینی یک نشانه اشاره داردو مشخص می کند که یک محصول «چیست». به طور مثال یک صندلی، تلفن و کتاب چیستند. محصول باید فاقد ابهام و به آسانی قابل استفاده باشد. به روشنی کارکرد آن قابل فهم باشد. ترجیحاً محصول باید به گونه ای باشد که برای استفاده از آن نیازی به دفترچه راهنما نباشد. هرچه کارکردهای یک محصول هوشمندانه تر طراحی شده باشند، به سهولت بیشتری به کاربر منتقل می شوند و تأثیر گذارتر می باشند. به طور مثال یک طراح می تواند با استفاده از نشانه های بصری در مخاطب احساس امنیت، استحکام، وقار، شخصیت و … را ایجاد می نماید و با این کار در کنار کارکرد واقعی محصول(عملکردی) کارکردهای جانبی دیگری را دخیل می نماید و در اصل همین کارکردهای جانبی محصول، باعث تفاوت طرح های مختلف یک نوع محصول مانند صندلی، موبایل و … می شوند.
شکل ۲- سمت راست صندلی طرح یوناس بولین –سمت چپ صندلی طرح برونو ماتسون
در تصویر ۲، دو صندلی مشاهده می شود. یکی را برونو ماتسون در سال ۱۹۳۴ و دیگری را یوناس بولین در سال ۱۹۸۷ ساخته است. دلالت صریح در هر دو مشابه است، هر دو صندلی هستند و برای نشستن ساخته شده اند(کارکرد واقعی). هردو را طراحان سوئدی طراحی کرده و هردو طرح های شاخص دوران خود بوده اند. اما دلالت ضمنی آنان اساساً متفاوت است، یکی از مواد طبیعی، یعنی با استفاده از چوب غان خم کاری و با پارچه با بافت درشت و دیگری از بتون و آهن ساخته شده است.یکی از شکل های اندام وار(ارگانیک) بهره برده و به نظر می رسد متناسب با شکل بدن انسان طراحی شده و بی هیچ ادعایی راحتی و آسودگی را برای استفاده کننده تداعی می کند. اما دیگری از دو قطعه بتون مسطح و یک شکل هندسی آهنی به عنوان دسته صندلی، تشکیل شده است. در این صندلی از تمامی نشانه های اصلی یک صندلی، یعنی نشیمن، پشتی و دسته، استفاده شده، بدون آنکه این فکر را تداعی کند که برای لمیدن طراحی شده است. صندلی برونو؛ راحت، مدرن طبیعی و به خوبی گویای تحقق ایده های مدرنیستی وفاداری به فرم، کارکرد و مواد است. صندلی متناسب با شکل پیکره آدم است و طرحی زبیا و کاربردی دارد. این طرح در زمان خود(۱۹۳۴) به طرح شاخص دوران خود بدل شد و بازتاب رویاهای جدید Folkhemmet است، یعنی دیدگاه دموکراسی اجتماعی سوئدی از یک «خانه مردم» که پیوند تنگاتنگی با مدرنیسم یا کارکرد گرایی می یابد. صندلی یوناس بولین متعلق به سال ۱۹۸۷ پیام متفاوتی را می فرستد. در اینجا زیبایی شناسی مدرنیستی دال های بی محتوایی اند که می توانند برای تبلیغ و یک تجربه فرمی به کار روند. این صندلی آشکارا راحت نیست و مسلماً انسانی هم نیست. این صندلی در زمانی ساخته شد که دیدگاه دموکراسی اجتماعی سوئد از هم گسیخت و آشکار شد که «خانه مردم» برای همه افراد نبود. صندلی بتون وآهن یوناس، گویا و معرف انشقاق در سوئد جدید بود که درآن برخی افراد ملت سرکوب شدند و برخی دیگر آینده را بر «صندلی های طراحی شده» می گذراندند. یکی از مسائل دیگری که در طراحی محصولات مورد توجه قرار می گیرد بحث استعاره است. رولان بارت می گوید که « به محض آنکه یک فرم دیده می شود، بلافاصله با چیزی تشابه پیدا می کند، به نظر می رسد انسان به شباهت عادت کرده است.» استعاره از جنبه نشانه شناختی چیزی است که ناشناخته را برحسب امری کاملاً آشنا تشریح می کند. در نشانه شناسی محصول و ارتباطات بصری، نشانه یا شمایل که کاملاً با شئ مورد نظر قابل تشخیص باشد، نشانه شخصیتی نامیده می شود. در تصویر۵ این موضوع ملموس تر می باشد. اتومبیل اول چیزی نیست جز یک درشکه بدون اسب! در واقع نیروی اسب ها در موتور اتومبیل پنهان شده است.
شکل ۳- اولین اتومبیل و آخرین درشکه
این سوال مطرح است که انسان چگونه یک چیز نو و تازه را تشخیص می دهد؟ باید گفت که انسان قادر به انجام چنین کاری نیست. باید چیز آشنایی در چیز جدید باشد. راه حل این است که نوعی تشابه سازی با چیز آشنا انجام شود. در این زمان است که می توان از استعاره کمک گرفت. فهمیدن چگونگی شبیه سازی استفاده کننده در مورد یک محصول نا آشنا و جدید اهمیت ویژه ای در کاربرد نشانه های معنادار در طراحی صنعتی دارد. فراید لندر، پروسه فهم مقصود از طریق نشانه های محصولات را اینگونه توضیح می دهد: « اولین واکنش شخص هوشمندانه و بر پایه دانش و اطلاعاتی است که در رابطه با میراث اجتماعی و فرهنگی داریم. دومین واکنش وی عاطفی است. فرد مفهوم و مقصود را بر اساس تجربیات قبلی و اصول تداعی انجام می دهد.»
کری پندروف و باتر در مورد درک نشانه های معنی دار از چهار مرحله نام می برند:
۱- استفاده کننده از سرنخ های بصری مربوط برای داوری در مورد نوع شئ استفاده می کند.
۲- عملکرد آشکار: استفاده کننده شئ را لمس کرده و آنرا راه می اندازد(مثلاً دکمه های کنترل را می فشارد) و بازتاب این دستگاه ها را با درجات مختلف موفقیت و ناکامی بررسی می کند.
۳- معاینه و کشف فرم ها: استفاده کننده برای مهارت پیدا کردن در طرز کار و احیاناً ابداع عملکرد های جدید با شئ بازی می کند.
۴- سازگاری و همخوانی با متن و بافت سمبولیک: استفاده کننده بین شئ جدید و اشیاء آشنای قبلی پیوند برقرار می کند، تا به این طریق آرایش و سازمندی آن را از نظر سبک ظاهری، نشانه های منحصر به فرد، ویژگیهای اجتماعی و ارزش های زیبایی شناسی بررسی کند.
کلیه مراحل بالا در زمانی صورت می گیرد که به آن زمان ادراک گفته می شود. کوتاه بودن یا طولانی بودن و چند مرحله ای بودن این زمان به مهارت طراح در تحلیل سطح ادراک استفاده کننده و چگونگی نمایش و ارسال پیام ها دارد. بنابر این ادراک یک محصول ریشه در تجربیات و خطاهای گذشته کاربر دار. استفاده آگاهانه از تجربیات گذشته گروه استفاده کننده در طراحی یک شئ جدید می تواند تا حدودی به طراح در جهت تفهیم کاربر کمک کند. استفاده از مفاهیم آشنا و توجه به قراردادهای فرهنگی در طراحی پیکره محصولات و نشانه ای کاربردی می تواند در درک پیام طراح توسط استفاده کننده، جاده همواری را ایجاد نموده و ابهام و سردرگمی وی را به حداقل برساند. در حقیقت استعاره بازشناخت محصول را سهولت می بخشد. از اینرو طراحی همواره در تعامل میان سنت و تجدد حضور دارد.
مطالعات سبک شناختی
با مطالعه در تاریخ و جامعه شناسی آشکار می شودکه در هر دوره تاریخی یکسری عقاید تئوری خاص در پشت طرح های هنری آن دوره وجود دارد که خط سیر محصولات آن دوره را نیز مشخص می نماید. در دوره ای تزئینات زیاده از حد باب شد و در دوره ای دیگر طرح ها به سمت عملکرد گرایی سوق پیدا کرد. شکل ۶ بررسی اجمالی روند تغییرات سلایق زیبایی شناسانه محصولات صنعتی را از سال ۱۸۹۶ تا به حال را نشان می دهد.
شکل ۴- روند تغییرات زیبایی شناسی از سال ۱۸۹۶ تا به حال
سبک های مختلف طراحی که در طول تاریخ بشری بروز کردند، در واقع طبقه بندی و به کارگیری یکسری نشانه های تصویری، بصری و نوشتاری می باشد، که از سایر طبقه بندی ها متفاوت می گردند و در زیر یک نام جمع شده و به کار گرفته می شدند. یکی دیگر از روشهای نشانه شناسی محصولات صنعتی همانطور که قبلاً اشاره شد بررسی سبک شناختی این محصولات در دوره زمانی خاص خود می باشد در این بررسی سبک شناختی وارد جزئیات نشانه های موجود در محصول نشده و مصنوع را به صورت یک کل واحد در نظر می گیرند و به صورت کلی محصولات را با توجه به جنبه های بصری در این تقسیم بندی، قرار می دهند(کارکرد سمبولیک محصول).
منتقدین هنری محصولات مختلف را از روی نشانه های موجود در آنها به یک سبک خاص منسوب می نمایند و سبک های مختلف هنری را از طریق مقایسه نشانه های موجود در محصولات آن مورد تجزیه، تحلیل و قیاس قرار می دهند. در حقیقت هر سبک یک نشانه شناسی و زیبایی شناسی خاص خود را ایجاد می کند.
به طور مثال جنبش دی استایل که در سالهای ۱۹۳۱-۱۹۱۷ در هلند به وجود آمد، در تمامی محصولات خود از عناصر هندسی و پیکره های مجرد و ناب که از نظم و انتظامی معین پیروی می کردند، بهره می برد. سه عنصر حاکم فرم راست گوشه، ترکیب بندی و رنگ های قرمز، آبی و زرد ، از اهم نشانه های ارتباطی این سبک به شمار می رفت.
شکل ۵- نمونه هایی از آثار سبک دی استایل
فرم در طراحی استریم لاین (۱۹۵۰-۱۹۳۰) نتیجه آمیزه ای از هندسه عملکردی و مهندسی آئرودینامیک بود.یکی از خصوصیات و نشانه های این سبک استفاده از خطوط منحنی و ملایم (شکل های اشک مانند) بوده که این خطوط خود نشانه سرعت و حرکت بودند.
شکل ۶- نمونه هایی از طرح های سبم استریم لاین با الهام از فرم قطره
در جنبش آرت نو(۱۹۱۰-۱۸۹۰) فرم های هندسی و سینوسی مورد استفاده قرار می گرفت . در محصولات این دوره می توان خطوط گیاهی و پرپیچ و شکن که بر پایه استنباطی طبیعت گرایانه از طبیعت و گیاهان به کار گرفته می شد، را مشاهده نمود.
شکل ۷- نمونه هایی از طرح های آرت نوو با الهام از خطوط گیاهی پیچک مانند
در طرح های بیونیک و ارگانیک می توان کاملاً ردپای نشانه های شمایلی را به وضوح دید .در این محصولات طراح با الهام از موجودات زنده و استفاده از نشانه های بصری یا عملکردی آن ها محصولاتی را خلق می کند که به محض دیدن آن ها ناخوآگاه تصویر آن موجود در ذهن متباین می گردد.
شکل ۸- نمونه ای از یک طرح بیونیک که از جعبه ماهی الهام گرفته است
هنر کمینه گرا (مینیمال) یکی دیگر از سبک هایی است که در دوران معاصر طرفداران زیادی پیدا کرده است. سادگی و بی پیرایگی و جدایی از هرگونه معلق بافی، سهولت استفاده و لذت بصری از مشخصه های آن می باشد.تقلیل یافتگی از مشخصات خاص این سبک است که هر فرمی را در حداقل آنچه لازم است ارائه می کند.
شکل ۹- نمونه هایی از طرح های مینیمال
مثال های زده شده و دیگر سبک های طراحی، همه و همه به نوعی علاوه بر اینکه از شرایط جامعه خود نشأت گرفته به نوعی بر این روابط تأثیر گذار نیز بودند، به گونه ای که در برهه هایی از زمان تأثیرات چشم گیری بر روند شکل گیری فرهنگ و روابط اجتماعی و اقتصادی جوامع مختلف گذاشتند. تأثیرگذاری این سبک ها در زمینه فرهنگ اجتماعی به وضوح مشاهده می شود به گونه ای که طراحان هوشمند در طول یک برهه زمانی حتی توانسته اند سلایق زیبایی شناسانه یک جامعه را متحول و دگرگون سازند. اینجاست که می توان به درجه اهمیت طراحی بر پایه مطالعه مستمر روابط اجتماعی- فرهنگی و سیاسی پی برد. اهمیت شناخت نشانه ها در محصولات و محیط اطراف در جامعه امروزی آنجا آشکار می شود که چندلر می گوید:”آنهایی که نمی توانند نشانه ها و نظام های نشانه ای را درک کنند، تحت کنترل آنهایی قرار دارند که از پس این کار بر می آیند.”
نتیجه گیری
مطالعه نشانه شناسی سبک ها و محصولات می توانند کمک کنند تا از نقش رسانه ای نشانه ها و نقشی که فرد و دیگران در بنا کردن حقایق اجتماعی ایفا می کنند، آگاه شد . با قرار گرفتن در منظر نشانه شناسی مشاهده می شود که اطلاعات یا معناها در جهان یا کتاب ها، کامپیوترها محصولات یا رسانه های دیداری-شنیداری جای نگرفته اند. معنا برای فرد فرستاده نمی شود- بلکه فرد آن را فعالانه از طریق فعل و انفعال پیچیده ای با رمزگان یا قراردادهایی که معمولاً از آنها ناآگاه است خلق می کند. مطلع شدن از چنین رمزگانی ذاتاً افسونگر است و به طور خردمندانه ای فرد و به خصوص طراح را قدرتمند می سازد.
امروزه طراحی موفق خواهد بود که قبل از طراحی، محصول خود را به خوبی شناسایی کند. نشانه های موجود در آن (نشانه های آشکار و پنهان) را خوب دریافت کند. ارتباطات آن را با کاربر و محیط به طور کامل بررسی نموده و تأثیرات آن را به دقت مورد مطالعه قرار دهد. سپس اقدام به طراحی نمایند. استفاده صحیح و به جا از دلالت های ضمنی می تواند در القای عقاید طراح به کاربر بسیار مفید باشد. این گونه است که محصولی آشنا و مورد نیاز کاربر طراحی می گردد و کاربر می تواند نشانه های بکار گرفته شده را به خوبی دریافت نماید. با این روش حتی می توان با شناسایی دقیق شرایط حاکم، نیازهای جدیدی برای آینده نزدیک ایجاد نمود و به این طریق بازار آینده محصولات بعدی را نیز در دست گرفت. به عبارتی دیگر امروز دیگر سوال طراحان این نیست که ” ما امروز به چه چیزی احتیاج داریم؟ ” بلکه سوال اساسی دیگری مطرح است و آن اینکه ” در آینده ما چه می خواهیم؟ ” و تا زمانی که نشانه های گذشته، حال و روند تغییرات آن در محصولات به خوبی شناسایی نشود به هیچ عنوان نمی توان برای سوال فوق جواب درست و دقیقی ارائه کرد و در نتیجه دیگرانی که این مطالعات را انجام داده اند با استفاده از این مطالعات و به کارگیری آن خواهند توانست برای آینده محصولات چنین جوامعی تصمیم گیری کنند!
منابع:
کتاب
گیرو، پی یر. نشانه شناسی. ترجمه: نبوی، محمد. نشر آگاه.۱۳۸۰
سجودی، فرزان. نشانه شناسی کاربردی. نشر قصه.۱۳۸۲
احمدی، بابک. از نشانه های تصویری تا متن: به سوی نشانه شناسی ارتباط دیداری. نشر مرکز. ۱۳۷۵
حقیقی، مانی. سرگشتگی نشانه ها: نمونه هایی از نقد پسامدرن. نشر مرکز. ۱۳۷۴
چندلر، دانیل. ترجمه پارسا، مهدی. نشر پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی. ۱۳۸۶
Postmodern semiotics, Mark Gottdiener, Oxford, Cambridge, USA : Blackwel
مقالات
اکو،اومبرتو. ترجمه: دریابندری، نجف. پست مدرنیسم در یک زمان. دنیای سخن، شماره ۶۴، ص ۲۰
ایلشت یلم، سارا. ترجمه: گشایش، فرهاد. نشانه شناسی و طراحی. فصلنامه هنر، شماره ۶۴، ص ۱۰۸
Gautvik, Kristin. Towards a product language. NTNU university