آکاش دیپ: کنفرانس طراحی تجربه کاربری (UX) سال ۲۰۱۹ در حال شروع شدن است! تیم ماقبل کنفرانس طراحی تجربه کاربری نشستی با سخنرانان برجسته داشته تا با آنها و کارشان آشنا شود. من هم شانس مکالمه با دو نفر از این سخنرانان کنفرانس طراحی تجربه کاربری یعنی شریل لی و سپیده شاهی (همبنیانگذار وبسایت گزارشگر طراحی صنعتی) را داشتم. شریل و سپیده ششم ژوئن با موضوع پژوهش حول طراحی به ما میپیوندند. اهمیت استرایو برای من چیزی نیست جز: پیدا کردن راهی برای شنیدن صداهای کمتر شنیده شده، جایی که فرصتها و چالشهای طراحی مشارکتی را طی کار با جوامع مختلف ارائه میدهد.
پاسخ های عمیق و پرمعنی آنها به سوالاتم را در ادامه میتوانید بخوانید:
برای کسانی که میخواهند در حال حاضر وارد پروسه دیزاین یا پژوهش شوند چه پیشنهادی دارید؟
شریل: بدانید کارتان چه تاثیری بر روی اکوسیستم اطرافتان خواهد داشت. به عنوان مثال در بیزینس، تکنولوژی، جامعه و نحوه ارتباط آنها باهم. من وقتی شروع به کار در محیطهای مختلف کردم، به عنوان یک خانم چالشهای بسیاری پیش رویم بود (به عنوان کسی که آرام صحبت میکند برخلاف آنچه عرف کار صنعت می باشد) من باید یاد میگرفتم از دید محدودیتهای شخصی و حرفهای خودم چه کاری خوب است و چه کاری خوب نیست. یکی از مهمترین مواردی که مخصوصا به طراحان جوان خانم میگویم این است که از خودتان و طرحتان دفاع کنید. طراحان معمولا خویشتنگرا میباشند. دوست دارند مسایل را بهم پیوند داده و انجامشان دهند. شما باید جنگیدن برای طرحتان را یاد بگیرید. راجع به آنها گفتگو کنید. این مساله زمانی که میخواهید طرحتان را به تولید برسانید، بسیار مهم خواهد بود.
همچنین مدافع ارزشی که خلق میکنید باشید و اعتماد به نفس و ادبیات بیان آن را کسب کنید. این کار بسیار سختی است، نه صرفا برای بانوان بلکه برای هر شخصی که اعتماد به نفس ندارد.
سپیده: هرچیز که امکان دارد را امتحان کنید. هرچند شرکتها به دنبال افراد متخصص میباشند، شما سعی کنید مهارت و دانش خودتان را بیشتر کنید. هر ابزار و نرم افزاری که نیاز است را یاد بگیرید و هرجایی که امکان دارد داوطلبانه کار کنید. به آیدیو بروید و داوطلب انجام یک پروژه شوید. این واقعا به شما کمک میکند در هر نقشی که می خواهید قرار بگیرید و خودتان را با شرایط وفق دهید.
سپیده شاهی و شریل لی در نشست UX Research
چرا طراحی فراگیر؟
سپیده: من طراحی فراگیر را به عنوان یک نوع متفاوت از دیزاین نمیبینم. این صرفا یک روش فکر کردن است و بیشتر یک تغییر نگرش است. وقتی شما نیاز افراد محدود را در نظر میگیرید و افراد ناتوان را توانا میکنید، این طراحی خوب است. ما اینجا به این مدل طراحی، طراحی فراگیر میگوییم. ولی من فکر میکنم هر نوع طراحی میبایست به طور طبیعی فراگیر باشد.
من از اینکه اینجا هستم خوشحالم، زیرا در طی زندگی شغلی و حرفهایم موقعیتهایی را تجربه کردم که در آنها نادیده گرفته شدم، جاهایی که به نیاز من توجه نشد. اینجا من حامی حقوق خودم و افراد مشابه خودم میباشم. کسانی که توانایی ابراز عقیده خود همانند افراد عادی را ندارند. من در تلاشم روشها و ابزارهای مختلفی ارائه دهم تا آنها بتوانند به دیگران بپیوندند.
شریل: این قطعا یک موضوع شخصی است. من از سن خیلی کم در این مسیر افتادم و در سن خیلی کم (ده سالگی) بین تایوان و کانادا در رفت و آمد بودم و این تجربه ای سخت بود.
وقتی وارد جای جدید میشوید و با آن خو میگیرید گاهی اوقات از برخی مسائل محروم میشوید. به خاطر آن تجربه، جامعیت چیزی بود که من به آن فکر میکردم و آن را برای خودم و سایر افراد میخواستم. میدانید چه احساس بدی دارد اگر از جمعی جدا باشید و میخواهید دیگر افراد هم این حس را نداشته باشند. همچنین افراد بسیاری بودند که در گذشته به من کمک کردند و با روی باز از من استقبال کردند. چه میشود اگر این موضوع را به همه افراد تعمیم دهیم؟
این ارزش شخصی و نقطه قوت من است. در زمانی از زندگیام من این ارزشها را داشتم ولی مسیر زندگی بر خلاف آن بود، که احساس بدی بهمراه داشت. بعد از کار به شدت خسته میشدم نه به خاطر یک روز چالش برانگیز، بلکه به خاطر آگاهی از خلاء ای که میان ارزشهایم و کاری که انجام میدادم وجود داشت. من واقعا نیاز داشتم این خلا را پر کنم تا به خودم، نیازها، خواسته ها و آرزوهایم احترام بگذارم.
شما در مورد این دو جنبه و پر کردن خلا میان آنها صحبت کردید. گذارتان به چه صورت بوده و چه مراحلی را برای پر کردن این خلا طی کردید؟
شریل: من در پروژههای تجاری زیادی کار کردهام و به شخصه با آنها ارتباط برقرار نمیکردم. زیرا به غیر از خرید بیشتر، کمک خاصی به افراد نمیکرد. من در معرض ناامیدی بودم. کارم اصالت نداشت زیرا تاثیری که میخواستم بر افراد نمیگذاشت. من انرژی زندگیام را برای آن گذاشتم، ساعتهایی که قصد نداشتم به آن برگردم.
بعد از خودم پرسیدم چه کاری میتوانم انجام دهم تا احساس خوبی نسبت به زمان و انرژی خودم داشته باشم که موجب پیوستن من به سیویک تِک تورنتو و اَمپِل لَبز شد. اینکه میتوانم وقت بیشتری آنجا بگذرانم به من بسیار کمک کرد. به این علت که من این کار را در ساعتهای بیکاری انجام میدادم برایم سخت بود، از این رو به علت محدودیت های کاری زمانهای کار و بیکاری بسیاری وجود داشت. با این حال به آن ادامه دادم چون حس خوبی به من میداد، بعد تامی لِی از UXRL برایم فرم IDRC را فرستاد و گفت این مورد ۱۰۰% مناسب تو هست و باید درخواست کار بدهی. من واقعا خوشحال شدم و این کار را انجام دادم.
بخشی مربوط به شانس بود، ولی بخش دیگر من بودم که میخواستم تغییری ایجاد کنم و دنبال فرصتهای بیشتری در آن فضا بودم و اگر الان از من بپرسند اوضاع چطور است میگویم تا چه حد احساس آرامش دارم.
مردم در مورد کاهش حقوق از من میپرسند؛ درسته، حقوق من به اندازه کار در یک شرکت بزرگ نیست ولی فکر میکنم زمان و انرژی هم حکم پول را دارند. نمیخواهم دوباره اضطرابی که نسبت به کاری که انجام میدهم را داشته باشم. این حس آرامش کمک میکند زندگی ای که میخواهم را داشته باشم و نه فقط روی کار تمرکز کنم بلکه به جنبههای مهم دیگری از زندگی نیز توجه کنم.
سپیده: من در شرکتهای بسیاری کار کردم که احساس می کردم علایق و آرزوهای شخصی من را برآورده نمیکرد. سعی کردم جاها و موقعیتهایی را پیدا کنم که تمرکز بیشتری روی تحقیقات کاربر باشد و در نهایت موقعیت IDRC برایم پیش آمد. این همخوانی به نظر عالی میرسید. آن موقعها من اطلاعات زیادی در مورد طراحی فراگیر نداشتم. تمرکزم در اینجا بیشتر بر روی فاز تحقیق بود. وقتی به IDRC پیوستم چیزهای بیشتری یاد گرفتم و جذب کاری که آنها انجام میدادند شدم.
شما باید در مواردی فداکاری کنید مانند فداکاری های مالی در زمانی که از فضای یک شرکت یا استارت آپ به یک فضای دولتی یا … می روید. ولی وقتی که احساس می کنید چیزی که خلق کرده اید کمکی برای دیگران و حتی خودتان بوده است آرامش زندگی و لذتی که از آن به دست می آورید باورنکردنی است. اینها مواردی است که برای من حکم پر کردن خلأ را داشت.
آیا پروژه خاصی یا مشخصه ای از IDRC بوده که احساس کنید اینجا دقیقا جایی است که میخواهید؟
شریل: اینجا پروژهها بزرگ و خصوصی است. ولی برای من آن چیزی که کار را تکمیل میکند، روش انجام آن است. فکر میکنم چگونگی انجام یک کار بر روی چیزی که میسازیم تاثیرگذار است و ما به صورت باز و شفاف کار میکنیم به مردم اجازه میدهیم تا آنچه را که میسازند بشناسند و اگر دیگر افراد خواستند به گروه ملحق شوند بتوانند این کار را انجام دهند. همچنین شیوهای که ما در کنار هم قرار میگیریم بسیار محترمانه است. به ایده های هم احترام می گذاریم، همیشه بازخورد میخواهیم و به عقاید هم اعتماد داریم.
وقتی در جاهای دیگر بودم احساس میکردم به یک ایده میرسم و مردم واقعا بازخورد نمیدهند و صرفا به استفاده از محصول ادامه میدهند. این مسئله بزرگی نیست ولی شما از درون احساس میکنید نادیده گرفته شده اید. فکر می کنید چیز واقعا خوبی دارید و به آن اعتقاد دارید، هر روز بر روی آن کار میکنید و درمییابید که به نتیجه منجر نمیشود، چون ذینفعتان نمیپذیرد یا موارد دیگر.
اینجا شما استقلال دارید، به شیوهای که میخواهید کار انجام می دهید. میان اعضای تیم احترام وجود دارد، همه افراد فوق العاده می باشند و همه در کار مشارکت دارند.
نقش ها بسیار آزاد میباشد. وقتی من برای اولین بار به گروه ملحق شدم، مدیر من راجع به پروژه ای که بر روی آن کار می کردم به من توضیح داد و گفت هر کاری که می خواهی را انجام بده. من از حس اعتمادی که آنجا بود شگفتزده شدم، با وجود اینکه تنها چند هفته بود که وارد آنجا شده بودم.
سپیده: پروژههایی که بر روی آنها کار کردهایم بسیار متنوع بودهاند. هر پروژهای موجب حیرت من شد. به عنوان مثال برروی پروژه ای کار میکردم که تیم در تلاش برای تبدیل نمودار دایرهای به سیگنالهای صوتی بود. این فقط در مورد خواندن نمودار نبود بلکه در رابطه با ایجاد تجربه ای مشابه از آنچه که شما به صورت بصری دریافت میکنید و تبدیل آن به صدا برای کسی که قادر به دیدن نمودار نیست میباشد. این چیز واقعا کوچکی به نظر میرسد، ولی اگر این فکر را گسترش دهید اگر به تصویری که بعد از جمع شدن این تغییرات کوچک ایجاد می شود فکر کنید، در نهایت شما جهانی بهتر خلق خواهید کرد. هر پروژه ای که من برروی آن کار کرده ام کیفیت منحصر به فرد خود را دارد و من از هر کدامشان الهام گرفته ام. در یکی از پروژههای اخیر به نام “برنامه نویسی برای یادگیری و ساخت” ما تلاش کردیم فضایی برای برنامه نویسی کودکان ناتوان ایجاد کنیم. برنامه نویسی در برنامههای درسی بیشتر مناطق کانادا الزامی شده است. ولی بیشتر کودکان ناتوان از کل پروسه جا میمانند؛ آنها حین کلاس برنامهنویسی به باشگاه یا کتابخانه فرستاده میشوند.
این مسئله به خاطر عدم حمایت از نیازهای فردی دانش آموزان توسط اغلب محیطهای برنامه نویسی امروزی است و همچنین بسیاری از معلمان زمان و منابع کافی ندارند تا آنها را وارد پروسه کنند. این یک پروژه حیرتآور است و من خیلی مشتاقم ببینم چگونه رشد خواهد کرد.
در بسیاری از محیط های کاری یا حداقل فضاهایی که من در آنها بودم بیشتر مواقع سلسله مراتب وجود دارد. شما در یک مرتبه به خصوص میباشید و انتقال به مراتب دیگر و ارتباط با رهبر یا سایر افراد در درجات مختلف سخت میباشد. اینجا ما ساختاری یک دست داریم. بنیانگذار شرکت ما یوتا ترورانوس شخصی خیالپرداز و باهوش است که به آینده دور فکر میکند. ولی همچنان ایدههایش را با ما مطرح میکند و روزانه با ما صحبت میکند. هر وقت پروپوزال جدیدی برای ارائه دارد، آن را برای تیم میفرستد و به دنبال شنیدن نظرات و بازخورد میباشد. میپرسد “شما در مورد این چه فکری میکنید؟ چگونه میتوانیم تغییرش دهیم؟”
ما نه تنها خودمختاریم، بلکه لحظاتی هم برای به اشتراک گذاشتن ایدههایمان داریم، من به عنوان یک دیزاینر میبینم که میتوانم برروی تفکر موسس شرکتمان تأثیر بگذارم که به من قدرت میدهد و این احساس را به من میدهد که میتوانم کارهایی که در فضای دیگر ممکن است را انجام بدهم.
سپیده شاهی و شریل لی در حال اشتراکگذاری منابع IDRC
شما برای بدست آوردن دانش، توصیه و الهام گرفتن برای دیزاین و پژوهش به کجا رجوع میکنید؟
شریل: من به زندگی واقعی رجوع میکنم تا نسبت به آنچه در جهان در حال وقوع است هوشیار باشم. بیشتر کارهایی که انجام میدهیم در جهان نهادینه شده است. من اغلب قوانین غیر دیزاین را منبع الهام می دانم. اخیرا چند کار مشارکتی دیزاین داشتیم و فهمیدم که فعالیت اجتماعی و خدمات اجتماعی واقعا الهام بخش میباشند.
به عنوان مثال، وقتی در یک پروژه هم آفرینی میکنیم، شرکایمان کارمندان جامعه میباشند و در گرهگشایی کارمان نقش برجسته دارند. آنها شگفت انگیزند! به خوبی نیازهای جامعه را در ذهنشان دارد. آنچه برایشان کار میکند انجام میدهند. همه ابزارها را در اختیار دارند تا بتوانند مکالمات واقعی را تسهیل سازند و روابط واقعی میان اعضای جامعه ایجاد کنند.
هم آفرینی واژه جدیدی در جامعه دیزاین می باشد و احتمالا در جوامع دیگر به وقوع پیوسته است. من فکر میکنم بسیار مهم است که به عقب برگردیم و ببینیم دیگر کجاها از هم آفرینی استفاده شده؟ چه کسانی آن را به کار بردهاند، چگونه انجام دادهاند؟ هر زمینهای محدودیت های خود را دارد، بنابراین با درک اینکه جوامع دیگر چگونه این کار را انجام داده اند می توانید از محدودیت ها و همچنین تخصصشان یاد بگیرید.
سپیده: ما اینجا تیمهای مختلفی داریم. من حتی از صحبت با همکاران الهام میگیرم حتی برای این مصاحبه، ما سوال های شما را به آنها نشان دادیم و بازخورد گرفتیم، ما همیشه در حال تبادل ایدههایمان میباشیم.
منبع دیگر لیست ایمیل جامعه طراحی فراگیرمان میباشد. هر موقع به دنبال نظر بقیه میباشیم، موضوع را برای آنها میفرستیم. بیشتر افراد در این لیست تجربیات شخصی یا حرفهای مربوط به فراگیری و دسترسیپذیری را دارند. از اینرو میتوانند بازخوردهای عالی بدهند. به عنوان مثال، می توانید در مورد نحوه ساخت پاورپوینت مورد پسند مخاطب بپرسید. پس از آن در جایی از جهان شخصی پیدا میشود که می گوید از یک اپ مخصوص یا تکنیک بخصوص استفاده می کرده. این یک منبع عالی است.
همچنین ما هرساله کنفرانس طراحی فراگیر به نام DEEP را داریم. که در دانشگاه OCAD برگزار میشود و از خیلی جاها سخنران دعوت میکنیم. برای من حتی این رویداد بشدت الهام بخش و آموزنده است. مثلا سال قبل تم کنفرانس شهرهای فراگیر بوده است.
هر دو شما داوطلب سازمانهای فوقالعادهای بودهاید. چه چیزی شما را جذب این سازمانها کرد و چه کاری برای آنها انجام میدهید؟
شریل: هر کاری که من در امپل لبز انجام دادهام تجربهای بزرگ بوده است. از لحظهای که وارد شدهام این احساس به من دست داد که آنها برای حرفی که میزنم ارزش و احترام قائلند. همیشه راجع به نظراتم میپرسند. آمدن به جای جدید و این که ندانی چه در انتظارت هست، سخت است ولی من این احساس را در امپل نداشتم.
من این شانس را داشتهام تا چند ورکشاپ با افرادی که تجربه بیخانمانی را داشته اند، داشته باشم. وقتی از استراتژی مان مطلع شدم، یکی از اولین قدمها این بود که بفهمیم به چه کسانی بیخانمان میگویند و چگونه به آن جا رسیده اند؟ فهمیدیم که بیشتر آنها (حداقل در تورنتو) مهاجران تازه وارد میباشند و گروهی هستند تحت عنوان +L-G-B-T-Q، که آنها کشورشان را ترک کردهاند و به اینجا پناه آوردهاند.
یا قبلا اینجا بودند و اتفاقی برای خانواده هایشان افتاده است که طرد شدن آنها را در پی داشته است. این مسئله به شدت برای من قابل درک بود. از آنجایی که من این افراد و چالشهایشان را میشناسم وقتی با این افراد در کارگاه بودم آن را مساله ای شخصی دیدم، زیرا این دیدگاه را به من میداد که این میتواند فردی باشد که من میشناسم. فکر کنم این یکی از بزرگترین دلایل ماندن طولانی مدتم در اینجا بوده است.
سپیده: من همبنیانگذار پلتفرمی به نام آیدیریپورتر هستم. این یک پورتال طراحی صنعتی در ایران میباشد که در آن به انتشار اخبار، مقالات و منابع علمی به زبان فارسی و برگزاری ورکشاپ، سمینار و کنفرانسهای دیزاین میپردازیم. آن چیزی که آرزوی من است کمک به انتقال دانش از غرب به شرق است. خلاءای وجود دارد و اشتیاق زیادی برای یادگیری. من در تلاشم این خلا را پر کنم و آن را به زبان طراحان ایرانی دربیاورم.
من در اینجا احساس مسئولیت میکنم و این شانس را دارم تا همه این چیزهای جدید و شگفتانگیز را یاد بگیرم و این دانش را منتقل کنم. نمیتوانم پیش خودم نگه دارم، وقتی آنها به این دانش دسترسی داشته باشند، میتوانند سریعتر پیشرفت کنند و نوآوری داشته باشند.
منبع: UXRConf Preview: Meet Cheryl Li & Sepideh Shahi
اگر علاقمند به مطالعه دربارهی طراحی تجربه کاربری هستید، اینجا کلیک نمایید.