نما، نمایشگاهی که اخیرا در موزه طراحی هولون برپا شده. تاریخچه انقلاب عینک را بصورت جدولی درآورده است که شامل کلکسیون خصوصی اپتومتریستی بنام کلاود ساموئل الی بوهبوت نیز می باشد.
این نمایشگاه همچنین یک مجموعه از ۵۰ عینک با طراحی مفهومی کار طراحان معاصر اسرائیلی است. این قطعات که کار دانا بنشالوم هستند، توجه ها را به حرکات رایجی که افراد در هنگام استفاده از آنها انجام می دهند جلب کرده است. مثلا: عینک را بسمت بالا روی پل بینی هل می دهند. الی بوهبوت می گوید: حالا چطور می شود اگر می توانستیم این عینکها را روی بینی بچرخانیم؟
اما ابتدا، تاریخچه لوازمی که برای چشم استفاده می شوند. مایا واش، آثار عینکها را تا قبل از بنجامین فرانکلین نگهداری می کند. زمانی دانشمندان و طراحان حتی مطمئن نبودند که چگونه می توانند عینک را روی صورت بنشانند. این عینکهای دسته دار برنزی تاشو متعلق به چین در قرن هجدهم هستند.
هرگاه عینکها بتوانند روی صورت بمانند، آنگاه مردم دستهایشان برای نوشتن آزاد می شود و نتیجه این می شود که امکان انجام کارهای دفتری و ادبی را برای مردم فراهم می گردد. این عینکهای بنجامین مارتین مربوط به سال ۱۷۵۶ است که به گوشها متصل می شود.
استفاده های جدید و نوآوریها به میدان آمدند، بخصوص بعد از طلیعه انقلاب صنعتی در فرمهای جدید از تولیدات صنعتی. همینطور که طراحی ها پیشرفته تر می شد، ابزار اپتومتری هم کاملتر می شد. این عینکهای فلزی عاجی که با عدسیهای مخصوص خود برای تست بینایی بکارمی رفت از نیمه قرن ۱۹ در انگلستان باقی مانده است.
این محصول به دنیای سرگرمی هم خون تازه ای وارد کرد. این دوربین دو چشمی مخصوص اپرا از قرن ۱۹ و انگلستان است.
طراحی یک عدسی بینایی سنجی کمی پیشرفته تر، از انگلستان در سال ۱۹۰۴.
انقلاب صنعتی کمک کرد که عینکها بصورت لوازم تزئینی هم استفاده شوند. مایا واش می گوید: “شما می توانید هر چه را در ذهن دارید اختراع کنید، شما می توانید عینک را طوری بسازید که بیشتر برای زیبایی آن استفاده شوند تا برای کمک به بینایی.” این فریمهای پلاستیکی ایتالیایی قطعا برای زیبایی هستند.
این عینکهای پلاستیک آوانگارد پیر گاردین از سال ۱۹۶۰هم از همین نوع محصولات هستند.
امروزه ثابت شده عینک به قلمروهای جدیدی در حال حرکت است، از حوزه مد تا حوزه فناوری و یا برای اکتشاف آینده. مایا واش از طراحان مدرن خواست تا درباره این موضوعها فکر کنند. این عینکهای لایه ای ساخته اومرپولاک خیلی پیشرفته نیستند، اما بطور نمادینی محلی هستند. آنها ساخته اطراف تل آویو هستند و با موادی از کارگاه های نجاری پرشده اند. هر لایه ای یک ماده از فروشگاههای مختلف است.
عینکهای اوتوتو برای چشم سوم هستند، احتمالا اشاره ای به گرایش به تمرکز حواس.
عینکهای گریگوری لارین الهام بخشی را به دنیای خیالی کشاند، یک ابر قهرمان جدید(یا تبه کار) می تواند با این عینکها در خانه باشد.
تال گور عینکها را بعنوان یک نوع دیگری از پوشیدنی ها در نظر می گیرد. مانند دیگر اجزای مفهومی، اینهم بنا نبوده که پوشیده بشود. اما باز هم قرار نبود این ایده یک موضوع بزرگ بعدی در مورد عینک بشود. این محصول برای آن بود که بینیم طراحان به چه ایده هایی می رسند.