خانه / مقالات / خلاقیت و تفکر جانبی

خلاقیت و تفکر جانبی

مطالب این مجموعه، در برگیرنده خلاصه‏ای از مجموعه مقالات منتشر شده در زمینه تفکر جانبی است که به صورت مختصر به گردآوری اطلاعات اولیه در این زمینه پرداخته است. مطالب در ۳ مقاله جداگانه به صورت زیر ارائه شده اند:

۱-تعریف تفکر جانبی:
این بخش به منظور آشنایی و درک بهتر مفهوم تفکر جانبی به تعریف کلی از این مقوله می‏پردازد.

۲- مقایسۀ تفکر منطقی و تفکر جانبی :
در این بخش سعی‌ بر این بوده که با مقایسه دو روش تفکر منطقی‌ و جانبی به مزایای استفاده از تفکر جانبی در ارائه‌ ایده‌های خلاق و جدید اشاره شود.

۳-خلاقیت و تفکر جانبی :
بخش سوم با تمرکز بیشتر به موضوع خلاقیت و مروری بر روش‏ها و تمرین‏های مختلف تفکر جانبی به ارائه ایده‏های جدید و خلاق کمک می‏کند.

۳- خلاقیت و تفکر جانبی :
تفکر جانبی یک استعداد نیست بلکه یک مهارت است که می‏توان آن را کسب کرد و نیاز به آموزش و تمرین دارد ،همان طور که ورزش کردن برای تقویت بدن مفید است؛ تفکر نیز برای تقویت ذهن هر روز باید به کار گرفته شود تا به یک عادت تبدیل شود و در مواقع مورد نیاز بتوان به راحتی آن را به کار برد. برنامه تفکر جانبی ، خلاقیت منحصر به فرد هر شخص را آموزش داده و مهارت‏های ارائه ایده را با استفاده از اطلاعات و تجربیات شخصی ممکن می‏سازد و به شخص امکان می‏دهد که ایده‏های جدید خود را افزایش دهد.” (۵-۱)
هیچ کس تاکنون فکر جدیدی که دوست ندارد را خلاقیت نام ننهاده است ولیکن تفکر جانبی فرآیندی خنثی است یعنی گاهی به کارگیری آن به جواب‏های خوبی می‏رسد که آنها را دوست داریم ولی گاهی به هیچ جوابی نمی‏رسیم. لذا روش تفکر جانبی با بسیاری از تکنیک‏های خلاقیت متفاوت می‏باشد. “از آنجا که ما معمولاً تنها به دنبال ایده‏ای هستیم که حرف آخر را بزند، سایر ایده‏ها را نادیده می‏گیریم. در حالیکه ممکن است آنها هم دارای ارزش‏های نهفته‏ای باشند و افق‏های تازه‏ای را به ما نشان دهند. برخی از آنها طرح‏های ناقصی هستند که نیاز به کار دارند.
یک ایده پس از شکل یافتن باید پاسخ‏گوی ۲ دسته نیازهای ما باشد:
اول مطابقت طرح با مقتضیات موجود، عملی و قابل اجرا بودن آن می­باشد که این کار با اعمال محدودیت­ها شکل می‏گیرد؛ در واقع قیود و محدودیت­های موجود به ایده شکل می­دهند نه اینکه مانعی در برابر آن ایجاد کنند.
دوم نیازهای استفاده‏کنندگان آن ایده است. بنابراین بخشی از روند شکل‏دهی طرح‏ها بنا بر نیازهای مصرف‏کنندگان صورت می‏گیرد.” (۲-۱۶۲)
“بدین سان در ابتدا ایده‏های جدید و خلاق که دارای بعد حرکتی باشند را بیان می‏کنیم و سپس به ارزیابی مثبت و جستجوی ارزش‏های آنها می‏پردازیم و همچنین به قابلیت اجرا و منافع ناشی از آن و نکات منفی و مشکلات موجود در طراح‏ها پرداخته و در مرحله نهایی طرح را در معرض داوری احساسات شخصی قرار می‏دهیم که آیا این ایده در ما ایجاد علاقه و شور و اشتیاق می‏کند؟ در غیر این‏صورت موفقیت آن بعید است” (۲-۱۶۳)
“ایده دیگر بر پایه این تصور است که همه افراد خلاقند ولی از آن منع شده و نمی‏توانند آن را بروز دهند پس تمامی تلاش‏ها در جهت آزاد و رهاسازی آنهاست تا بتوانند خلاق باشند به همین دلیل تشویق می‏شوند تا مانند بچه‏ها سرزنده و شاد باشند. اما این تصور نیز به تنهایی کافی نیست.” (۶-۴)
“به عنوان مثال: یک فرد معمولی که بوسیله طناب بدنش را بسته‏اند، کاملاً آشکار است که هرگز قادر نخواهد بود ویولون بنوازد. اما اگر طناب‏ها بریده شوند، آیا این کار موجب می‏شود که این انسان آزاد و رها یک ویولونیست شود؟
بریدن طناب‏ها حقیقتاً قدمی لازم و اجباری است اما قدمی کوچک است این فرد هنوز باید مهارت‏های لازم برای نواختن ویولون را بدست آورد. در نتیجه آزاد و رها بودن به معنای کل روند خلاقیت نیست بلکه قدم اول است و لازم است در قدم‏های بعدی شخص مهارت‏های لازم را کسب کند.” (۶- ۴)

” نکته آخر اینکه طراحی یک مصنوع، یک پروسۀ خلاق و ذهنی است، جایی که بسیاری از جنبه‏های تفکر جانبی باید نقش خود را ایفا کنند. طراحی مانند نوآوری و ابتکار است ولیکن وسیع‏تر از آن می‏باشد. جنبه دیگر طراحی در مقایسه با نوآوری، در مبحث رقابت و مسابقه می‏باشد.
پروسه تفکر جانبی در طراحی شامل گام‏های زیر می‏باشد:
۱- لیستی از نیازها باید تهیه شود.این بدین معناست که حتی موارد آشکار نیز باید به شکلی واضح نوشته شوند.
(مثال: در طراحی ماشینی برای چسباندن تمبرهای پستی روی پاکت نامه‏ها باید روی کاغذ دقیقاً نوشته شود که این ماشین با جزئیات کامل چه کاری را انجام می‏دهد؛ چه محدودیت‏هایی در بر دارد و غیره. در این پروسه، بسیاری از پیش‏فرض‏های مربوطه به سادگی آشکار می‏شوند. مثلأ کلمه چسباندن معانی زیادی دارد و اگر کار چنین دستگاهی فقط چسباندن تمبرها باشد می‏توانیم یک درجه بالاتر فکر کنیم که آیا اصلأ نیازی به تمبر هست؟ -همانطور که در بسیاری از کمپانی‏های بزرگ به جای تمبر از مهرهای تاریخ‏دار استفاده می‏شود.- و قدم بعدی ضرورت وجود پاکت‏هاست که در پست الکترونیک به پاکت نیازی نیست.)
۲- ساختن مصنوع نهایی زمان زیادی می‏برد و گران تمام می‏شود؛ در نتیجه پیش از ساختن پروتوتایپ شخص باید از عملی بودن طرح خود تقریباً مطمئن باشد. در نتیجه اغلب تلاش‏های مختلف و موازی بسیاری صورت می‏گیرد تا طرح نهایی ساخته شود. در این مرحله، تفکر همچنان با موارد بیشتری به جدال بر می‏خیزد.
۳- هنگامی که در ارائه ایده به طرحی رسیدیم که احساس کردیم کافیست و ما را خشنود می‏سازد؛ تفکر در این مرحله می‎ایستد و اگر این اتفاق خیلی زود رخ دهد، نتیجه یک راه حل نامطلوب و غیر بهینه خواهد بود.
بهتر است که انرژی تفکر بیشتری را صرف جستجو برای بهبود نتیجه‏ای کنیم که پیش از این به نظر می‏آمد کافیست. هر ایده‏ای که در لحظه‏ای به وجود می‏آید، دارای این پتانسیل است که بعداً پیشرفت کند.
۴- مصنوعات اگر چه به صورت پروتوتایپ و یا نقشه و رسم‏های فنی بیان می‏شوند، با این حال باید مورد امتحان و آزمایش قرار گیرند. محصولات صنعتی باید در زمینه‏های بسیار بزرگی از تنوعات به حیات خود ادامه دهند. فکر کردن به ردیفی از تست‏های متفاوت برای آزمایش محصول ممکن است باعث گمراه شدن و حتی مسدود شدن یک ذهن خلاق شود. ” (۹- ۱۳)

“به طور کلی در تفکر جانبی به ایده‏های اولیه که خود می‏توانند موجب شکل‏گیری ایده‏های جدید بعدی شوند ” انگیزش” گفته می‏شود و انگیزش به خارج شدن از الگوهای قدیمی و همیشگی تفکر می‏پردازد و صرف‏نظر از اینکه فکر جدید، فکری پسندیده یا ناپسند است، خواهان کاربرد آن می‏باشد و این به دلیل ارزش حرکتی آن ایده است که می‏تواند درشخص ایجاد انگیزه کند.” (۵-۹) لذا هدف از بکارگیری روش‏های تفکر جانبی بالا بردن خلاقیت ذهن با وجود محدودیت‏های بسیار است و بدین‏سان کسب این مهارت‏ها می‏تواند زمان و تمرکز لازم برای خلاق‏تر شدن را در اختیار افراد بگذارد.

ابزار و تکنیک‏های تفکر جانبی :
تکنیک‏های تفکر جانبی برای یافتن راه‏های جدید به کار می‏روند و به مرور زمان هنگامی که مهارت در بکارگیری این ابزار فرا گرفته شد، ‏توان آنها را در موارد مختلفی به کار برد.
در تفکر منطقی هر فکری که پس از فکر دیگری می آید باید مشکل را به راه حل نزدیک‏تر کند و این احساس را در متفکر بوجود آورد که پیشرفتی در حال رخ دادن است همچنین در تفکر منطقی همواره قبل از بیان ایده، باید دلیلی برای آن باشد ولیکن در تفکر جانبی ممکن است دلیل بیان یک ایده پس از طرح آن معلوم و مشخص شود.
با این حال قضاوت ذهن ، پروسه تفکر جانبی را سخت و حتی گاهی مسدود می‏کند. در نتیجه در سیستم تفکر جانبی باید هوشیار و آگاه بوده و از ارتباطات پله‏ای افکار و حواس‏پرتی در تمامی لحظات تفکر اجتناب شود.
در ابتدای استفاده از ابزار و روش‏های تفکر جانبی شاید خام و غیر حرفه‏ای به نظر برسند و احساس کنیم که باعث کند شدن پروسه تفکر ما می‏شود و اگر پیاده برویم سریع‏تر به مقصد می‏رسیم اما زمانی‏که مهارت دوچرخه‏سواری را کسب کردیم ، بسیار برتر و ممتازتر از راه رفتن خواهد بود.
در تمامی تکنیک‏هایی که ذکر خواهد شد، هدف از تفکر ، تغییر الگو از یک مسیر به مسیری دیگر است و اگر این ابزارها به درستی به کار گرفته شوند و به آنها تسلط کامل داشته باشیم در آن زمان به بهترین نحو پاسخگو خواهند بود.

۱- واژه پو :
(Po : P حرف اول کلمه «Provocation» به معنای انگیزش و O حرف اول کلمه “Operation” به معنای عمل می باشد.) (۲-۱۴۹))
“این واژه فقط به عنوان نمادی قراردادی است برای نشان دادن یک ایده محرک که دارای ارزش‏های حرکت آفرین می‏باشد.” (۱-۸۸)
هنگام ارائه ایده خارج از محدوده ادراک معمول و یا بیان راه‏حل‏های با انگیزش، قبل از هر کدام از ایده‏ها، از پیشوند “پو” استفاده می‏شود که بدانیم این ایده، یک ایدۀ باارزش و معتبر و الزاماً یک راه حل نیست بلکه محرک و انگیزه‏ای برای ارائه ایده‌های جدیدتر می‏باشد.
به عنوان مثال:
– فنجان‏های “پو” از یخ ساخته شوند.
– اتوبوس‏های “پو” به مسافران، بابت سوار شدن پول پرداخت کنند.
– کاغذهای “پو” پس از یک هفته سیاه می‏شوند.
– اتومبیل‏های “پو” چرخ‏های مربع شکل دارند.
“این ایده منجر به پیدایش دوازده روش مختلف تفکر درباره اتومبیل‏ها و چرخ آنها شد که به چند مورد اشاره می‏شود:
باد لاستیک تویی، در حد معمول باشد و باد لاستیک رویی کمتر باشد تا اصطکاک بیشتری با زمین داشته باشد.
در نقاط برفی، گلی و ماسه‏ای پیچ روی چرخ مربع شکل باید روی چرخ معمول بسته شود.
اتومبیل از روی دست‏اندازهای جاده به نرمی حرکت کند، نه آن که بر روی آن کوبیده شود که این کار با استفاده از چرخ معلق و کمک فنر ضربه‏گیر، میسر است.
لاستیک باید عاج‏دار باشد تا از مشکلات برهم خوردن تعادل جلوگیری کند.
وسایل نقلیه سنگین باید به ترمزهای مخصوصی مجهز شوند که به طور عادی با سطح جاده تماس ندارند ولی در موارد خطرناک هیدرولیکی عمل می‏کنند.
دستگاه جداگانه‏ای برای چرخ‏هایی که قوه محرکه دارند و چرخ‏هایی که قوه محرکه ندارند، باید ساخته شود.
اتومبیل‏ها باید دارای کمک دنده و ضامن خودکار باشند تا در جاده‏های شیب‏دار بتوان راحت آنها را پارک کرد.
لاستیک‏ها باید عاج‏دار باشند تا مشکلات ناشی از ترکیدن و پنجر شدن آنها کاهش یابد.
لاستیک‏ها باید هندسۀ مختلف‏الشکل یا دارای برآمدگی باشند.”(۱-۹۱)

۲- انگیزش اتفاقی (Stimulating in Random Fashion)
“این روش ساده‏ترین و خوشایندترین روش تفکر جانبی است که امروزه به شکل رسمی بسیار مورد استفاده قرار می‏گیرد. این انگیزش از روی پدیده‏ای، واژه‏ای، مجله‌ای یا نمایشگاهی ایجاد می‏شود. این نوع انگیزش انتخاب نمی‏شود بلکه شخص باید خود را در معرض نفوذ اتفاقی آن قرار دهد بدین معنا که بدون پیش‏زمینه ذهنی و فکر قبلی واژه انتخاب می‏گردد” (۱- ۹۵)
“برخی از روش‏های انگیزش اتفاقی که به ایده‏های متعددی منجر می‏شود به قرار زیر است:
– یک جسم یا شیء در اطراف خود را انتخاب کرده و آن را به مشکل ربط دهید.
– شخصیت معروفی را در نظر آورید(حیوان، شخصیت اسطوره‏ای یا کمدی و یا قهرمان کارتون‏ها مثل مرد عنکبوتی و غیره) و تصور کنید این شخص چگونه می‏تواند به حل مشکل ما کمک کند.
– مشکل را به کشور دیگری و یا به نقطه دیگری از زمان با رژیم سیاسی دیگری و یا غیره انتقال دهید.
– مشکل را به یک محیط فیزیکی متفاوت ببرید. (مثلاً زیر آب – جاذبه زمین به صورت افقی باشد – همه چیز سبز باشد- هیچ سوراخی وجود نداشته باشد – همه چیز شفاف باشد – هوا صفر درجه باشد – جهان دو بعدی باشد و غیره” (۹-۲۲)
مثال:
– استفاده از واژه اتفاقی “پنیر” برای طراحی تلویزیون
– استفاده از واژه اتفاقی “قورباغه” برای طراحی مصرف سیگار
” در اینجا داریم: سیگار- پو- قورباغه. قورباغه جهیدن را تداعی می‏کند. یک نوع حرکت متناوب همراه با انقطاع. خوب، پس می‏توانیم به طرحی نو برسیم: طرح سیگاری که پس از مدت کوتاهی خود به خود خاموش می‏شود. این سیگار می‏تواند احتمال وقوع آتش‏سوزی ناشی از سیگار را کم کند. همچنین می‏تواند به افراد سیگاری فرصت دهد تا در چند مرحله از یک سیگار استفاده کنند و در مجموع از میزان سیگار کشیدن آنها (که معمولاً با میل به آتش زدن سیگار آغاز می‏شود) بکاهد. خود این «انگیزش» نیز می‏تواند فکر جدید دیگری را طرح کند. فکر سیگاری که واقعاً «کوچک» است و کشیدن آن بیشتر از یکی دو دقیقه طول نمی‏کشد.”(۲-۱۴۸)

۳- انگیزش نامعقول (Inverting the Obvious)
“در این روش کاری را که در حالت معمول و مرسوم انجام می‏گیرد، برای ایجاد انگیزه، عکس آن را در نظر می‏آوریم یعنی آنچه را که به صورت پیش‏فرض و واقعیت‏ها پذیرفته‏ایم، معکوس کنیم و بدین ترتیب از خط سیر اصلی تفکرمان گریز بزنیم.
شکل‏های دیگر این نوع از انگیزش شامل، مبالغه، تغییر شکل و تهییج است” (۱-۹۰)
مثال:
– هواپیماها به طور وارونه به زمین بنشینند.
– می‏خواهیم هر چه زودتر از شر هوای پاک محیط آسوده شویم!!
– بانک‏ها در ازای پرداخت وام به مشتری به آنها بهره نیز می‏دهند.
– فروشگاه به مشتریان در قبال خرید جنس پول پرداخت می‏کند. ” (۹-۱۸)
“مشتریان معمولاً در قبال آنچه می‏خرند پول پرداخت می‏کنند. حال عکس آن در نظر گرفته می‏شود. فروشگاه “پو” به مشتریان خود در قبال خرید جنس، پول پرداخت می‌کند. این نظر می‏تواند ما را به تفکر جدید «برگه» خرید برساند. در این طرح در قبال مقدار مشخصی خرید، برگه‏ای معادل بخشی از قیمت جنس به مشتری داده می‏شود. این طرح می‏تواند، ما را به طرح جدید دیگری برساند. مثلاً می‏توان میزان خرید کلی یک مشتری را در طول زمان حساب کرد و هر گاه خرید او به حد معینی مثلاً هزار دلار رسید جایزه‏ای به او پرداخت کرد.”(۲-۱۴۷)
«انگیزش‏ها» لزوماً نباید بی‏معنا و غیر منطقی باشند، می‏توان از ایده‏های کاملاً جدی و معقول نیز به عنوان یک «انگیزش» استفاده کرد.
“برای پیدا کردن راه گریز می‏کوشیم یا روش‏های مفروض و مسلم را تغییر دهیم و یا راه جانشینی برای دستیابی به هدف‏ها بیابیم و یا روش خاصی را امتحان کنیم، بدین‏سان بر امور و پدیده‌های مسلم متمرکز می‌شویم که آیا آنها واقعاً تنها راه انجام امورند یا بهترین راه نیز هستند.” (۱-۹۳)

۴- تبادل اندیشه (Brainstorming):
“بسیاری از تصمیمات جدید امروزی طی پروسه‏هایی که در آنها تبادل اندیشه استفاده شده است، بدست آمده‏اند با این حال این کار دارای قواعد خاص خودش است:
۱- در مقابل ایده‏های همدیگر می‏توان واکنش نشان داد ولیکن فقط با جنبه مثبت.
۲- کلمه “بله اما” ممنوع می‏باشد و کلمه “بله و ” جایگزین می‏شود.
۳- قبل از مذاکره، نباید راجع به عملی و امکان‏پذیر بودن هیچ ایده‏ای فکر شود.
۴- هر کس اجازه دارد جمله‏اش را تمام کند.
۵- تمامی صحبت‏ها روی کاغذ ثبت می‏شوند ولی صداها ضبط نمی‏شوند (زیرا برخی افراد به دلیل وجود ضبط خجالت کشیده و راحت صحبت نمی‏کنند.)
۶- رئیس یا سر مجلس نباید در بحث شرکت کند.
۷- قبل از آغاز بحث اصلی، یک مرحله دستگرمی وجود دارد. هرکاربردی از موضوع که به ذهن خطور می‏کند بیان می‏شود.
۸- جمع باید حداقل دارای یک غریبه باشد. این افراد هیچ دیدگاهی راجع به موضوع ندارند به همین دلیل بسیار کارآمد می‏باشند همچنین از جنبه طنز نیز مفیدند.
۹- روش تبادل افکار زمانی باید استفاده شود که مشکل و مسئله کاملاً باز باشد و سئوالی راجع به آن نباشد.
۱۰- پس از جلسه تبادل افکار نشستی به منظور چک کردن ایده‏ها برای عملی بودن آنها صورت می‏گیرد که می‏توان از متخصصان مربوط نیز دعوت کرد.” (۹-۱۹)
۵- مبارزه و رقابت (Challenging Pre-assumptions)
“به این روش -منطق جفنگیات- نیز گفته می‏شود. این تکنیک به مبارزه با راه‏های مسلم و پدیده‏هایی که همیشه همانطور بوده‏اند و یا هستند، می‏پردازد. زیرا این پیش‏فرض‏های از پیش‏ساخته شده، مانع رسیدن ما به راه‏حل هستند. پیش‏فرض‏ها جزئی از مفاهیم زندگی هستند که منشأ مختلفی می‏توانند داشته باشند مانند آموزش و پرورش، مذهب، تاریخ، فرهنگ و رفتار اجتماعی و غیره” (۹-۸)
اگر چه مبارزه با این فرضیه‏ها کار بسیار سختی است ولیکن این کار برای هدایت ادراک به سمت شناسایی خارج از محدوده‏های رایج و جاری می‏باشد. مثال:
– فرمان‏های اتومبیل حرکت نمی‏کنند.
– لیوان‏های نوشیدنی ته ندارند.
– رستوران‏ها غذا ندارند.
– لیوان‏های قهوه بدون دسته باشند. (۱- ۹۴)
اگر لیوان‏ها دارای دسته باشند هیچ مشکلی نیست ولی مبارزه زمانی آغاز می‏شود که باید به دفاع از لیوان‏های بدون دسته پرداخت، اگر دسته برای نگهداری لیوان هنگامی‏ که داغ است می‏باشد ،می‏توان دستۀ مجزا برای آن طراحی کرد و یا جای انگشت روی لیوان ایجاد کرد که عایق باشند و حرارت را به دست منتقل نکند می‏توان لیوان را از قسمتی غیر از دسته بلند کرد و غیره

۶- تقسیم‏بندی به اجزاء فرعی (Subdividing):
“این تقسیم‏بندی بدین معناست که دقیقاً مشکل را به اجزاء فرعی تشکیل‏دهنده‏اش تقسیم کنیم زیرا هر کدام از اجزاء، می‏توانند الهام‏بخش ایده‏ها و انگیزه‏های جدیدی شوند. این الهام‏بخشی بدین‏گونه صورت می‏گیرد که هر یک از اجزاء صورت مسئله ، نام مشخصی دارند و این نام‏ها می‏توانند ذهن را به ایده‏های جدیدی معطوف کنند. باید این عمل تقسیم‏بندی را قبل از تفکر جدی و منطقی راجع به حل مشکل انجام دهیم به این دلیل که حالت منطقی اجازه نمی‏دهد ذهن‏مان خیلی باز باشد” (۹-۱۷)

“مثال: دستگاهی برای چسباندن تمبرهای دستی روی پاکت‏ها. ” (۹-۱۷)

۷- مسدود نکردن (De-blocking Openness) :
“بسیاری اوقات پیش می‏آید که کاملاً آزاد و بدون توجه به بدیهیات ایده‏های بسیاری بیان می‏شود ولی هیچ اتفاقی نمی‏افتد!
یک نقاش معروف می‏گوید:” هیچ چیز ترسناک‏تر از یک بوم خالی نیست.” ( ۹- ۲۶)
در این مرحله با مطیع کردن افکار به منظور دوری از قید محدودیت‏های موجود، می‏توان از این موقعیت ترسناک دور شد. در نتیجه بسیار مهم است که باور کنیم محدودیت‏ها هیچ مشکلی برای ارائه ایده‏های جدید، ایجاد نمی‏کنند و خود می‏توانیم روش‏های تفکر جانبی و راه‏حل‏های بسیاری بوجود آوریم که ما را از زنجیر موقعیت‏های عقلانی و روابط بدیهی آزاد سازند.
به عنوان نمونه در چنین مواقعی می‏توانیم از سؤالات زیر استفاده کنیم:
– داستان‏های کودکانه چه تشابهاتی با مشکل ما دارند؟
– مشکل ما چه رنگی است؟ -آبی. پس به دنبال راه‏حل‏های آبی بگردیم.
– بیایید ایده‏هایی را بیان کنیم که همه با حرف “س” شروع می‏شوند.
– سعی کنیم معانی مختلفی را به کلماتی که شامل مشکل‏مان می‏شوند، ربط دهیم.
– می‏توانیم از بازی “بلوبو (Blobbo )” استفاده کنیم!!
بلوبو: بازی فکری است که شامل بیان یک سری کلمات زنجیروار می‏باشد، بدین‏صورت که هر کلمه‏ای که پس از کلمۀ دیگر می‏آید یک حرف از حروف الفبای آن، با کلمۀ قبلی فرق می‏کند و همچنین کلمۀ جدید باید کلمه‏ای باشد که وجود دارد. شخصی که نوبت به او می‏رسد باید تعریفی از کلمه را بیان کند و این‏گونه آن را به دیگران معرفی کند.” ( ۹- ۲۶)
مثال: می‏توان با کلمۀ “شال” شروع کرد.
– منظورشما از شال ‏۱۲ ماه یا ۳۶۵……روز است
– نه، منظور شما سال است. که با آن پرواز می‏کنند و همه پرندگان آن را دارند.
– نه، منظور شما بال است .ولی بال وسیله‏ای است که با آن زمین را به منظور کاشتن گل و گیاه می‏ کنند.
– نه، منظور شما بیل است . اما بیل آن حیوان بزرگی است که دارای خرطوم می‏ باشد.
– نه، منظور شما فیل است. و فیل همان است که قطار بر روی آن حرکت می‏ کند.
– نه، منظور شما ریل است. ولی ریل…….
علاوه بر اینکه این کار یک بازی سرگرم‏کننده می‏باشد، دو هدف را دنبال می‏ کند: توجه شخص را از مشکل اصلی منحرف کرده و با بیان یک سری کلمات (سال،بال،بیل،…) ارتباطات زیادی در ذهن ایجاد می‏شود و در ارائه ایده‏های متفاوت در رابطه با مشکل کمک بسیاری می‏ کند.

گرد آوری و ترجمه: ندا خلفی – کارشناسی ارشد طراحی صنعتی

منابع و مآخذ:
۱- دبونو، ادوارد (۱۳۸۴) درس‏های درست اندیشیدن، ملک دخت قاسمی نیک منش،نشر اختران ،تهران

۲- دبونو، ادوارد(۱۳۸۴) شش کلاه تفکر: نگاهی تازه به مدیریت اندیشه،آذین ایزدی فر، انتشارات پیک بهار، تهران

۳- دبونو، ادوارد(۱۳۷۶) تفکر نوین، ضیاء الدین رضاخانی، انتشارات کویر، تهران

۴- دبونو، ادوارد(۱۳۶۴) تفکر جانبی، عباس بشارتیان، بی نشر، تهران

۵- De Bono, E. (October 1979) SCHUMACHER UK BRISTOL LECTURES, lateral thinking

۶- www.deBonoForBusiness.com

۷- www.hollisny.com/lateral.htm

۸- www.inocrest.com

۹- Lateral thinking-an introduction/C.W.A.M./van.Overveld/

Motivation, Techniques and Methods

۱۰- www.aydinstone.com/article-24.html

۱۱- www.Lateralpuzzles.com

۱۲-www.thinkingmanagers.com/links/intreoreneurship.php

۱۳- www.aydinstone.com/article-31.html

۱۴- http://www.edwdebono.com/index.html

۱۵- http://en.wikipedia.org/wiki/Thinking_outside_the_box

۱۶- http://tip.psychology.org/debono.html

۱۷- http://en.wikipedia.org/wiki/Lateral_thinking

۱۸- syque.com/quality_tools/tools/Tools36.htm

۱۹- De Bono, E. (1968). New think; the use of lateral thinking in the

generation of new ideas. New York: Basic Books.

۲۰- De Bono, E. (1970). Lateral thinking: creativity step by step.

New York: Harper &Row.

درباره ی گزارشگر طراحی صنعتی

موسسه علمی-پژوهشی و اطلاع رسانی گزارشگر طراحی صنعتی در تلاش است، با توسعه فعالیت های خود این سایت را به مرجع کاملی برای استفاده طراحان ایرانی، تبدیل کند. ما در تلاشیم اخبار مهم و تأثیر گذار بین المللی در حوزه دیزاین را در کوتاهترین زمان به زبان فارسی در اختیار مخاطبان قرار دهیم، همچنین بوسیله گزارشگران خود، در مراکز مختلف داخلی اخبار و رویدادهای ملی را تحت پوشش قرار دهیم.

همچنین ببینید

طراحی مبلمان خانه - با قابلیت حمل و نصب آسان

طراحی مبلمان خانه – با قابلیت حمل و نصب آسان

طراحی مبلمان خانه – به شیوه نوین که فقط با کشش ساخته و نصب می‌شود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *