حتی شرکتهایی که در زمینه نوآوری خیلی جدی به نظر میرسند ممکن است که قربانی این گناهان کشنده شوند.
در بسیاری از شرکتها تنشی بسیار عمیقی بین نیمهراستیها (مغز) که شامل کسانی است که از دیزاین حمایت میکنند و برای نوآوری فعالیتهای خود را بر محور تحقیق و شناخت کاربر قرار میدهند با نیمه چپیها (مغز) که نگاه گسترده تری به دیزاین دارند وجود دارد. خیلی از روسای شرکتها به فرایندی تعریف شده اعتقاد دارند و دستمزد خوبی هم برای کامل کردن این فرایند میپردازند. بنابرین از دیدگاه آنان، فرایند نوآوری مثل یک ماشین میماند. مقداری پول وارد ماشین کن، سپس پروسه مد نظر را هم به آن بده و بعد از ۶ ماه یک ایده فوق العاده و نوآورانه را تحویل بگیر! اما مسلما این طرز تفکر اشتباه است.
Jacoby Rayan رئیس دفتر IDEO در نیویورک طی سخنرانی اعلام کرد که: تمام پروسهها خوب و مناسب هستند اما هیچ وقت نوآوری را تضمین نمیکنند، حتی در بعضی موارد ممکن است که یک احساس اشتباه و سرابی از تضمین و امنیت را برای طراحان بوجود بیاورند. وی ۷ گناه کشنده برای نوآوری را مشخص کرد که مطمئعناً بسیاری از شما در حین پروژههای خود با آنها مواجه شده اید.
۱- فکر کنید که جواب همین جا و دم دست شماست، به جای اینکه خارج از محدوده اطراف شما باشد
وی میگوید: همه ما به میزهای کارمان زنجیر و در دنیای ایمیلهایمان غرق میشویم. اما تا آنجایی که من به یاد دارم، آخرین نوآوری من از داخل تلفن همراه Blackberryام بوجود نیامده بود. شما باید از دفاتر کارتان خارج شوید، از اتاقهای کنفرانس بیرون بیایید و دید خود را نسبت به پاسخهای نوآورانه از جاهایی که اصلا انتظارش را ندارید باز کنید. Rayan خودش را مجبور میکند که هر روز در مسیرش از خانه به دفتر کار از هر چیزی که سر راهش است عکس بگیرد، این کار یک چالشی است که او را مجبور میکند که همواره به اطرافش توجه کند.
۲- صحبت کردن درباره آن به جای ساختنش
این گناه به گناه قبلی مرتبط است. حداقل اینجا در آمریکا ما در سرزمین قرارهای ملاقات کاری، بحثها و صورت جلسات زندگی میکنیم. بعضی وقتها ممکن است که تمام این بحثها و حرف ها در حقیقت ما را از انجام هر کاری باز دارند. Ryan یک مثال جالب در مورد یک ایده ای زد که میخواست لذت و سرگرمی را به دنیای اقتصاد وارد کند. سپس او یک نمونه سناریو را نشان داد که در آن مردی یک جفت کفش راحتی میخرد، همزمان با این خرید تصویر مجازی او روی کارت اعتباری اش شروع به رقصیدن مینماید. آیا این ایده کاربردی است؟ نه. اما این ایده خام و سرگرم کننده باعث میشود که تیم طراحی را به سمت نگرشی متفاوت سوق داد.
۳- عملی کردن در زمانی که هنوز باید به جستجو و اکتشاف مشغول باشید
این گناه به شدت گریبان گیر گروههای مدیریتی است؛ که باعث میشود که بخواهند به سرعت یک مساله را حل کنند و گروه ها را تقسیم بندی کرده و مشخص کنند که چه کسی در حال اکتشاف و جستجو است؟ چه کسی در حال اجراست؟ و هر کسی در کجای فرایند قرار گرفته است؟
۴- باهوش و درست به نظر رسیدن
اگر شما از اشتباه کردن میترسید، هرگز قادر نخواهید بود که باعث نوآوری شوید و یا یک تیم را در جهت نوآوری هدایت کنید. این مساله بسیار مهم است. نوآوری به بحث در مورد ایدههایی میپردازد که در هیچ جا دنیای حاضر وجود خارجی ندارند. اگر شما همواره درباره ایدههایی صحبت میکنید که باعث شود دیگران شما را موجود فضایی نخوانند، شانس بسیار اندکی وجود دارد که آنچه شما در موردش صحبت میکنید به نوآوری بیانجامد.
۵- بیصبری برای چیزهای غلط
نوآوری به زمان احتیاج دارد. بعضی وقتها مجریان یک پروژه نتایج غیر واقعی را در مدت زمانی غیر واقعی انتظار دارند. شما باید با شفافیت اثراتی را که مد نظر دارید بیان کنید و محدوده زمانیتان را با آن تنظیم کنید.
۶- اشتباه گرفتن کاربردهای مختلف با زاویه دیدهای متنوع
IDEO یک شرکت طراحی است که کارمندان را با تخصصها و زمینههای کاری متفاوت در کنار هم قرار میدهد. این امر برای رسیدن به نوآوری ضروری و حیاتی میباشد، و خیلی خیلی متفاوت است با تیمهای طراحی که فقط افراد را با عملکردهای مختلف در کنار هم قرار میدهند. Mr. J میگوید که تنوع کلید اصلی برای نوآوری است.
۷- باور کردن اینکه پروسه و فرایند شما را نجات خواهد داد
در این بخش سخنرانی Ryan یک سری از عکسهایی را به نمایش گذاشت که از غرفه شرکتهای نوآوری در کنفرانس بوستون تهیه کرده بود، که همگی داشتند از طریق لوگوها و یا اسامی مرتبط با نوآوری خود را به بازدیدکنندگان عرضه میکردند. از نقطه نظر او شما نمیتوانید به سادگی مسیر خود را به اوج نوآوری بخرید. بعضی از این محصولات ممکن است مفید باشند اما هیچ کدام جایگزینی مناسب برای یک تفکر واقعا نوآرانه نخواهند بود. داشتن یک روند و پروسه برای نوآوری خوب است، اما نمیتواند موفقیت را تضمین کند حتی اگر به تولید و ساخت یک محصول قابل لمس بیانجامد. همانطور که او میگوید :این پروسه را یاد بگیرید، اجرا کنید و سپس به کمک آن رهبری و هدایت نمایید.
نویسنده: Hellen Walters