تفکر دیزاین چیست؟

روشی که به طور معمول به تفکر دیزاین ارجاع داده می شود، یک پروتکل(ساز و کار) حل مسئله قابل تکرار و اثبات شده است که هر بیزنس یا حرفه ای می تواند برای رسیدن به نتایج فوق العاده آن را به کار گیرد.

تفکر دیزاین … چیست؟

من همیشه تصویری از اَلن ساموئلز در ذهنم دارم. این تصویر به دوران دانشگاه بر می گردد. این استاد طراحی عمیقا احساساتی و پرشور ما، با آن انرژی و شور بی حد و حصر همیشگی خود در حال توضیح دادن این موضوع است که چرا فرایند دیزاین که ما مشغول فراگیری آن هستیم بسیار حائز اهمیت است.
او با اعتقاد راسخ می گوید که هر حرفه ای، اعم از پزشکی، حقوق، هنر رقص و سیاست می تواند از بکارگیری تفکر دیزاین بهره مند شود و به نتایج بهتری دست یابد.
اگرچه همه ما آنچه که او می گفت را شنیده بودیم و باورش داشتیم، مدتی طول کشید تا در محیط تجاری برای فرضیه اش خریدار پیدا کند.
اگرچه طراحی(دیزاین) اغلب برای توصیف یک شی و یا نتیجه نهایی بکار برده می شود ولی طراحی(دیزاین) در موثرترین و مفید ترین حالت خود، یک فرایند، عمل و فعل است نه یک اسم. پروتکلی برای حل مسائل و کشف فرصت های جدید. تکنیک ها و ابزارها متفاوت اند و اثر هر یک از آنها قابل بحث، ولی هسته فرایند یکسان باقی می ماند. سال های زیادی کار از طریق دیزاین سپری شده است = روش عالی ای برای رساندن و متوجه ساختن کامل ما به حقیقت ساده ای درباره تفکر دیزاین. که از قدرتمندترین ابزار است و وقتی که به تاثیرگذارترین شکل آن استفاده شود می تواند عامل پیشرفت یک برند(نام تجاری) و یا حرفه شود.

اساسا تفکر دیزاین متشکل از چهار عنصر اصلی است:
۱- مشکل را تعریف کنید.
به نظر ساده می آید ولی انجام دادن آن به طور صحیح شاید از بقیه مراحل مهم تر باشد. اگر بخواهیم به گونه ای دیگر بیان کنیم، این مرحله مشخص کردن مشکل واقعی و درست برای برطرف کردن است. تفکر دیزاین نیازمند یک تیم و یا بیزنسی است که صورت مسئله، مشکلی که قرار است حل بشود را زیر سئوال برد؛ برای مشارکت در تعریف فرصت و برای تجدید نظر در این فرصت، قبل از شروع به خلق و اجرای آن. مشارکت معمولا شامل غوطه وری و استنطاق فیلترها و موانعی است که در تشخیص و تعریف یک مشکل به کار رفته است.
در تفکر دیزاین مشاهده در مرکز کار قرار دارد. مشاهده می تواند مشخص کند که مردم واقعا چه کاری را انجام می دهند؛ در مقابل آن چه که به شما گفته شده که آنها انجام می دهند. بیرون آمدن از مکعب خود و درگیرکردن خود در فرایندها، استفاده از محصول، تجربه خرید و یا تئاتر عملی امری واجب است. زندگی هیچ کسی تا به حال توسط ارائه یک برنامه پاورپوینت تغییر نکرده است.
تفکر دیزاین در مرحله تعریف مشکل، همچنین نیازمند بینش عملکردی متقابل با دیدگاه های متنوع به هر مسئله ای است، همانند “چرا؟ چرا؟ چرا؟” پرسیدن های مداوم وبی امان یک بچه کوچک. تا اینکه در نهایت متوجه شوید که پاسخ های ساده پشت سر شما هستند و مسائل درست نشان داده شده اند. (بینش عملکردی متقابل مجموعه ای از بینش ها است با تخصص های متفاوت در جهت یک هدف مشترک-به عنوان مثال افرادی از بخش ها و سطوح مختلف یک سازمان) در نهایت، تعریف مسئله، از طریق تفکر دیزاین، نیازمند آن است که قضاوت در مورد صورت مسئله (مشکل) به تعلیق درآید. آنچه که می گوییم ممکن است خیلی با آنچه که منظورمان است متفاوت باشد. کلمات بجا و درست حائز اهمیت هستند. “طراحی صندلی” درست نیست بلکه “ایجاد روشی برای معلق نگه داشتن یک نفر ” درست تر است. هدف مرحله تعریف، نشانه گیری مشکل واقعی برای حل شدن و سپس شکل دادن مشکل به نحوی است که راه حل های خلاقانه را بطلبد.
سوال این است : چند نفر برای عوض کردن یک لامپ لازم است؟
پاسخ : چرا لامپ ؟
(اشاره به لطیفه ای که در زبان انگلیسی متداول است و در حالت عادی پاسخ آن “سه نفر، یکی برای نگه داشتن لامپ و دو نفر برای نگه داشتن نردبان!” می باشد. در واقع نویسنده سعی دارد تا خواننده را به استفاده از بینش جدیدی دعوت کند.- مترجم)

۲- گزینه های زیادی را بوجود آورده، در نظر بگیرید.
گاهی اوقات حتی با استعدادترین گروه ها و بیزنس ها نیز در دام حل یک مشکل به همان صورت که هر دفعه انجام می شود می افتند. به ویژه هنگامی که نتایج موفقیت آمیز به دست آمده باشند و زمان کوتاه باشد. تفکر دیزاین نیازمند آن است که بدون توجه به اینکه راه حل چقدر می تواند واضح باشد، راه حل های بسیاری تولید کند و به نوعی آن را ایجاد کند که اجازه دهد به عنوان جواب های ممکن مورد قضاوت قرار بگیرند. نگاه کردن به یک مشکل از بیش از یک منظر، همیشه منجر به نتایج غنی تر می شود.
خیلی وقت ها ما از فیلترهایی که موقع بوجود آوردن (ساختن) جواب ها برای مشکلات ممکن است متحمل شویم آگاه نیستیم. در این مرحله فرصت ها نمایان می شوند. رمز کار این است که آنها را به عنوان فرصت ها تشخیص دهیم. دیدگاه های چندگانه و کار گروهی بسیار مهم هستند. تفکر دیزاین پیشنهاد می دهد که پاسخ بهتر زمانی اتفاق می افتد که پنج نفر روی یک مشکل در یک روز کار کنند تا یک نفر در پنج روز. طراحان برای نشان دادن راه حل ها و ایده های جدید مزیت استفاده از ابزار دوبعدی و سه بعدی را دارند- ابزاری که تقریبا همیشه برای نشان دادن منظور طراح به مراتب موثر تر از کلمات هستند.

۳- مسیرهای انتخاب شده را پالایش کنید.
لازم است که تعدادی از نتایج امیدوارکننده دست گرفته شده و پرورش یابند. به آنها فرصتی داده می شود تا در مقابل شیطان نابود کننده ایده ها، تجربیات قبلی، بصورت محافظت شده ای رشد کنند. حتی قوی ترین ایده های جدید هم می توانند در مراحل اولیه خود ضعیف و شکننده باشند. تفکر دیزاین اجازه می دهد تا توانایی های بالقوه آنها بوسیله خلق کردن محیطی مساعد برای رشد و آزمایش و نیز اشتباه کردن به منظور دستیابی به نتایج غیر معمولی شناخته شود. در این مرحله چندین بار گزینه ها احتیاج دارند که ترکیب شوند و ایده های کوچک تر با طرح های انتخاب شده ادغام شوند که آن را تمام کنند. این ما را به مرحله ۳.۵ می برد.

۳.۵- تکرار کنید. (به دلخواه)
تفکر دیزاین ممکن است به لوپ کردن دو مرحله ۲و ۳ احتیاج داشته باشد تا زمانی که جواب های درست نمایان شوند.

۴- برنده را انتخاب کنید، اجرا کنید.
تا به اینجا، به اندازه کافی راه طی شده است که موفقیت را تضمین کند. حال زمان سپردن منابع برای رسیدن به اهداف اولیه است. محصول فرعی این فرآیند اغلب ایده های منحصر به فرد و استراتژی های دیگری است که مماس با اهداف اولیه ای است که تعریف شده اند. پروتوتایپ های راه حل ها به طور جدی ساخته شده اند و به این ترتیب آزمایش حیاتی تر و شدید تر می شود. در پایان مرحله چهارم مشکل یا حل شده است یا فرصت به طور کامل کشف شده است.
اخیرا بحث های زیادی در مورد اینکه تفکر دیزاین چیست و اینکه چگونه یک حرفه می تواند از آن بهره ببرد مطرح شده است. همانطور که در مقدمه این مطلب پیشنهاد شد این یک ایده جدید یا اثبات نشده ای نیست.

از ویکی پدیا : هربرت سایمون، در ” علوم مصنوعی” (MIT Press, 1969) طراحی را به عنوان تحولی از شرایط موجود به شرایط ترجیح داده شده تعریف کرده است. پس تفکر دیزاین همواره به یک آینده بهبود یافته متصل است. بر خلاف تفکر انتقادی(critical thinking) که یک روند تجزیه و تحلیل است و با در هم شکستن ایده ها مرتبط است، تفکر دیزاین یک روند خلاقانه است که بر اساس ساخت ایده ها پایه گذاری شده است. هیچ نوع قضاوتی در تفکر دیزاین وجود ندارد. این موضوع ترس از شکست را از بین می برد و به مشارکت بیشتر و بالاترین ورودی تشویق می کند. از ایده های غیر معمولی و دیوانه وار استقبال می شود از این رو که اغلب به خلاقانه ترین راه حل ها منجر می شوند. هر شخصی یک طراح است ، و تفکر دیزاین راهی است که متدولوژی طراحی را بر تمام موقعیت های زندگی اعمال می کند.
سیمون در ادامه به توصیف هفت مرحله می پردازد : تعریف ، تحقیق ، ایده پردازی ، پروتوتایپ، انتخاب ، پیاده سازی ،یادگیری

خواه این پروتکل در هفت یا چهار و یا حتی سه مرحله مشخص شده باشد، تمام آن از یک جا می آید و یک روش ثابت شده است که همیشه نتیجه بخش است. و مهم نیست چه فرصتی و یا مشکلی در مقابل این فرایند قرار داده شده باشد. نتیجه نهایی این پروتکل ساده و در عین حال بسیار موثر می تواند یک تله موش بهتر، یک سمفونی و یا سرویس خشک شویی باشد. ضمنا تفکر دیزاین یک نگاه عینی است و آغوشی گرم از خطر و ایده های جدید.
همانطور که گفته شد، طرح کلی بالا یک ساختار است و در حالیکه که ممکن است ضد بصری به نظر برسد، می تواند یکی از عناصر کلیدی در افزایش خلاقیت در حل مسئله باشد. افسانه طراحی، چارلز ایمس یکبار گفت: “طراحی تا حد زیادی بستگی به محدودیت ها دارد.” این کاملا درست است؛ بعضی وقت ها باید یک مکعبی بکشید برای اینکه بدانید چه چیزی باید از آن بریده و بیرون بکشید. بعد از آن، شیوه ای که در آن گزینه ها در نظر گرفته شده، ایده ها تصفیه شده و انتخاب ها به اجرا درآمده موارد کلیدی هستند.

تفکر دیزاین یک فرایند تکرارپذیر تعریف می کند که تکنیک های خلاقانه و منحصر به فردی را به کار می گیرد که نتایج تضمین کننده به ثمر رساند- غالبا نتایجی که از انتظارات اولیه فراتر می رود.
نتایج فوق العاده ای که جلوتر از آنچه که انتظار می رود حرکت می کنند. به همین دلیل است که چنین روشی جذاب، پویا و مهم برای بیزنس ها برای بکارگیری است.

ترجمه: سمیرا محمدی

منبع:

FAST COMPANY STAFF
MARCH 20, 2006

Design Thinking- اَلن ساموئلز- تفکر دیزاین-Allen Samuels