قبل از اینکه این مقاله را بخوانید، لحظه ی اطراف خود را نگاه کنید. از کی و کجا این همه وسایل دورو برمان جمع شد؟ از کی، اینقدر کمدهای لباسمان پرتر و پرتر و خانه هایمان شلوغتر شد؟ از کی و کجا بود که هر طرف را که نگاه کردیم یک رستوران، یک فست فود، یک کافه بود؟ از کی هر سال منتظر مدل های جدیدتر تلفن همراه و تلوزیون های LCD ، LED، ماشین های مدل بالاتر شدیم؟
آیا این قضیه از زمانی شروع شد که دنیای اینترنت هر کلیک ما، هر جستجوی ما را دنبال کرد و با الگوریتم های پیچیده از هر فرصتی برای تبلیغات کالاها و اجناس جدید ما را هدف قرار داد و خرید آسان اینترنتی زحمت خرید را به یک کلیک کاهش داد؟ یا اینکه کمی عقب تر برویم، این قضیه از زمانی شروع شد که کارخانه های چینی بدون توجه به رعایت حقوق انسانی کارگرانشان و با غفلت از حفاظت منابع طبیعی و محیط زیست و فقط با قصد پایین آوردن قیمت، بازار را پر از محصولات بی کیفیت و ارزان کردند. بازهم کمی عقب تر برویم شاید مجرم اصلی ساخت و ورود پلاستیک ها و سایر مواد شیمیایی و مصنوعی به دنیای ما بود که سبب شد به کالاهای کم دوام و مصرفی و دورریختنی عادت کنیم. برخی هم می گویند برای جستجوی مجرم اصلی باید خیلی عقب تر را نگاه کرد، زمانی که در دوران رکود اقتصادی بعد از جنگ جهانی مفهوم “Planned obsolescence- منسوخ شدن برنامه ریزی شده “*[۱] به واژه نامه ما اضافه شد.
در این نگاه رو به عقب، خیلی از مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تکنولوژیکی و جهانی را می توانیم بیابیم که در این راه و روش زندگی امروز ما دخیل بوده اند. مصرف گرایی و وابستگی به مادیات امروزه گریبان گیر جوامع بشری بخصوص جوامع شهری شده و ما را به سمت خرید و مصرف روزافزون کالاها کشانده و در نهایت چیزی جز شادی کمتر و شلوغی بیشتر در زندگی برایمان به ارمغان نیاورده است. حتی اگر بهترین لوازم مورد علاقه مان را هم تهیه کنیم بازهم شادی ناشی از این کار خیلی کوتاه خواهد بود و این بدلیل سرعت تغییر در دنیای طراحی و تکنولوژی است. آیا ما طراحان محصول و دکور و مد مجرمان اصلی هستیم که هر روز با یک قوس جدید، یک رنگ متفاوت یا یک نقش رنگارنگ وسوسه خرید را در انسان ها ایجاد می کنیم و با خلق محصولات جدید، نیازهایی را در مخاطبانمان ایجاد می کنیم که واقعا ضروری نبوده یا اصلا وجود خارجی ندارند؟
طراحان تبلیغات هم کم بی گناه نیستند. آنها با درگیر کردن احساسات و عواطف انسانها و به نقش کشیدن رویاها و آرزوهایمان، ما را به خرید محصولات بیشتر تشویق می کنند. نمونه بارز این نوع تبلیغات احساسی را شرکت Apple برای محصولات خود انجام می دهد.
براساس مطالعات انجام شده میل به خرید لوازم جدید معمولا بدلیل عدم رضایت از چیزهایی است که در اختیار داریم. بعنوان مثال خرید یک گوشی همراه جدید بعد از یکی دو سال، بیشتر بخاطر این است که گوشی همراه فعلی مان دیگر ما را راضی نمی کند، در صورتی که تا همین چند سال پیش حتی گوشی همراه هم نداشتیم، پس نیاز به آن نیاز واقعی نبوده و نیازی است که در ما ایجاد شده است. به بهانه های مختلف اقدام به خرید بیشتر می کنیم به امید حس رضایتمندی بیشتر. درواقع ما بیش از آنچه نیاز داریم کالا می خریم و انباشته می کنیم. مطالعات نشان داده که در بیشتر خانه ها معمولا بیش از ۴۰ درصد فضا را بمصرف نمی رسانیم اما صد در صد این فضا را انباشته از کالاهایی می کنیم که تصور می کنیم شاید روزی به آنها احتیاج داشته باشیم.
جنبش مینیمالیسم حاصل خستگی بشر از این سبک زندگی است که معنای لغتی آن ساده کردن زندگی است. مینیمالیسم را شاید بسیاری به سبکی از طراحی ومعماری و دکوراسیون مدرن اطلاق کنند که در آن اساس سادگی و اجتناب از شلوغی فضا است. اما در مینیمالیسم امروز توجه فقط به طراحی و دکوراسیون نیست، بلکه مینیمالیسم یک سبک زندگی است و به جنبه های مختلف زندگی همچون سبک غذا خوردن، معاشرت کردن، لباس پوشیدن و تفریحات هم توجه می کند. مینیمالیست ها معتقد هستند که باید زندگی را از اشیا خلوت کنیم و در عوض روی چیزهایی تمرکز کنیم که به زندگی ما ارزشی اضافه می کنند به عنوان مثال روی روابطمان تمرکز کنیم و نگذاریم اشیا به اندازه انسانها برایمان مهم شوند.
هر کسی می تواند با توجه به شرایط خود تعبیرمتفاوتی از مینیمالیسم داشته باشد و نمی توان یک نسخه یکسان از زندگی مینیمال برای همه پیچید. برخی مینیمالیست ها بسیار سخت گیر بوده و مینیمالیسم برای آنها بمعنای زندگی در فضایی مفید با لوازم و اسباب کمتر و مفیدتر است تا جایی که دیگر نتوان بیشتر از آن فضا و وسایل را محدود کرد. اما برای گروهی دیگر زندگی مینیمال بدین معنی است که زندگی خود را از اسباب و وسایلی که چندان برای آنها کاربردی و ارزشمند نیست خلوت کرد. می توان زندگی مینیمال داشت اما تا حد معقول هم از لوازم تزئینی و تفریحی که فقط برای لذت ماست، استفاده کرد چرا که مینیمال بودن بمعنای تارک دنیا شدن نیست بلکه بمعنای مختصر کردن زندگی بمنظور استفاده بهینه و کاربردی کردن آن است. در زندگی مینیمال اتفاقا افراد بیشترین هزینه را صرف بدست آوردن شادی بیشتر می کنند. تفریحات و سفر و مطالعه و معاشرت بخش عمده ای از زندگی محسوب می شود و بودجه خاص خود را دارد. مینیمالیست ها میزان تغییرات را به گونه ای انتخاب می کنند که در حیطه این تغییرات به احساس آرامش بیشتری برسند. بنابرین حتی ممکن است با مینیمالیستی مواجه شوید که اتاق پر از کتابهای قدیمی دارد یا یک کلکسیون خاص دارد، زیرا این وسایل ارزش خاصی را به زندگی وی اضافه می کنند و به او آرامش باطنی می دهند.
در زندگی امروز که با افزایش جمعیت، فضاها روز به روز محدودتر شده، منابع طبیعی در حال تحلیل و محیط زیست در خطر است دیگر داستان قدیمی چرخه خرید و مصرف تکراری است و خریداری ندارد (البته کمپانی های بزرگ سعی بر این دارند که بازارهای از دست رفته خود را در کشورهای پیشرفته با ایجاد میل به خرید در کشورهای در حال توسعه جایگزین کنند)[۲].
و اما تاثیر این نوع نگرش جدید برای ما طراحان چیست؟ به ویژه برای ما که در جامعه ای مشغول به فعالیت حرفه ای هستیم که مصرف گرایی روز به روز بیشتر باب می شود. وقتی به جنبه های مختلف زندگی از دیدگاه مینیمالیستی نگاه می کنیم موقعیت هایی ناب وخلاق برای نوآوری و طراحی آشکار می شوند.
فضای زندگی:
خانه های کوچک بسیار مورد علاقه مینیمالیستها است و آنها دلایل زیادی برای این علاقه بیان می کنند. مهمتر از همه این است که خانه های کوچک سازگاری بیشتری با محیط زیست دارند. انرژی کمتری برای گرمایش و سرمایش و نظافت نیاز دارند و زباله کمتری تولید می کنند. این تصور که خانه های کوچک همگی بخاطر اندازه شان سفید و خالی از هرگونه جذابیت هستند کاملا غلط است. چرا که در خانه های کوچک هم بخوبی می توان با بکارگیری رنگهای زیبا و نور پردازی جذاب و بافتهای متنوع، چهره ای دلخواه را ایجاد کرد. چنین خانه هایی نیاز به صرف وقت زیادی برای مرتب کردن ندارند. همینطور زمان وهزینه زیادی برای خرید لوازم درون این خانه ها صرف نمی شود. پس می توان از این وقت هزینه برای سرگرمیها و معاشرتهایی است که به انسان آرامش و لذت می دهند، بهره برد. درواقع در خانه های کوچک بجای بالا بردن رقم قبضها می توان به خلق اوقات خاطره انگیز پرداخت.
برای اینکه رفاه و آسایش بیشتری در محیط خود داشته باشیم بیش از آنکه نیازمند فضای بیشتر یا لوازم بیشتر باشیم نیاز به طراحی درست، ایده های هوشمندانه و لوازم کاربردی داریم. اینکار از یکسو وابسته به تلاش کارشناسان طراحی و معماری و سازندگان و سرمایه گذاران است تا فضاهایی مفید و کاربردی طراحی کنند و از سوی دیگر استفاده از تکنولوژی های هوشمند برای لوازم کاربردی و چند منظوره می تواند به کوچک کردن زندگی و محدود کردن فضاها کمک کند. یکی از شرکت های طراحی که در زمینه مینیمالیسم پیشرو بوده و فضاهای کوچک را طوری طراحی و اجرا میکند که کاربر بتواند به راحتی در ان کار کند، زندگی کند و حتی مهمانی بگیرد شرکت LifeEdited است. آنها معتقدند که شما می توانید در فضایی کوچک، بزرگ زندگی کنید.
تصویری از یکی از آپارتمان های Lifeedited که چیدمانها و کاربرد ها متفاوت از یک فضای بسیار کوچک را نشان می دهد.
در شهرهای بزرگ که زندگی آپارتمانی روشی غالب است اختصاص فضاهای مشاع برای میهمانی ها و مناسبتها و گردهمآیی ها نیز می تواند نیاز ساکنین برای داشتن خانه های بزرگ و بدنبال آن انباشت وسایل را منتفی کند. این فضاهای مشاع که در زمره فضاهای هوشمند محسوب می شود مستلزم تلاش سازندگان و سرمایه گذاران است. حتی در مجتمع های قدیمی هم که برای این کار فضایی در نظر گرفته نشده همیشه می توان بخشی از مشاعات را برای این منظور آماده ساخت. در نهایت بهتر است بجای آنکه براساس فضایی که در دسترس داریم زندگی کنیم، فضایمان را براساس محدوده نیاز و زندگیمان انتخاب کنیم.
لوازم زندگی:
هر روزه لوازم و مبلمان جدید و زیبایی به بازار می آیند که بسیار وسوسه انگیز هستند. اما مینیمالیست ها توجه چندانی به مدهای گذرا ندارند و اگر هم تغییرات مقطعی انجام م یدهند بسیار محدود خواهد بود. بنابرین طراحی هدفمند و مسئولانه اولین قدم طراحان در راستای مینیمالیسم است. با این نوع نگرش، هر زمان طراحان، محصولی، دکوری، فضایی، مدی، سرویسی یا هرچیز دیگری را که طراحی می کنند به کاربرد واقعی و هدف از طراحی و تولید آن فکر کنند. آیا این ایده یک مشکل واقعی را حل می کند؟ آیا محصولات یا سرویس های دیگری وجود ندارند که قبلا به نحوی دیگر این مشکل را حل کرده اند؟ آیا راه حل های بهتری برای حل این مشکل وجود ندارد؟ این ایده چه ارزشی به زندگی کاربر اضافه می کند؟ آیا این ایده یک نیاز واقعی را پاسخ می دهد؟ آیا این ایده با دوام و با کیفیت است و برای سال های سال می تواند در خدمت کاربر باشد؟
آیا واقعا به یک وسیله خاص برای دراوردن ساقه توت فرنگی نیاز هست؟
سبک زندگی:
مینیمالیست ها بدنبال شادی های بادوامتر و واقعی تر می گردند. تجربه های ناشی از یک تفریح لذت بخش، دیدن یک فیلم زیبا، دیدار با دوستان خوب قدیمی و از همه بهتر تجربه یک سفر لذت بخش چیزی نیست که مدل جدید آن وارد بازار شود و لذت آن از بین برود، برای همیشه در یاد می ماند.
این روزها سرعت بدست آوردن پول هایمان با سرعت از دست دادن آن یکسان نیست. پولی که روزها برای بدست آوردنش کار کرده ایم فقط در عرض چند ساعت خرج می شود و برایمان بسیار سخت شده که کنترلی بر خرج کردن پول خود داشته باشیم. مینیمالیسم با ساده کردن زندگی نه تنها دورو برمان را از اسباب و وسایل اضافی خالی می کنند بلکه سبب م یشوند که هزینه ای که صرف خرید اشیا می شود در عوض صرف فراهم آوردن اوقاتی خوش و آرام بخش شود.
به عنوان مثال خرید هدیه یکی دیگر از رفتارهایی است که بخصوص در کشور ما تبدیل به یک چالش بزرگ شده. تقریبا همه ما می دانیم که شخص هدیه گیرنده نیاز به چیزی که می خواهیم برایش بخریم ندارد، اما همچنان بر انجام آن اصرار داریم. چرا که از نظر ما هدیه باید چشمگیر و قابل رقابت با هدایای دیگران باشد (حتما خیلی از شما الان یاد پتوها، سرویس های لیوان و ساعت های دیواری که کادو گرفتید و در پس کمد انبار کرده اید افتادید). شاید خرید یک بلیط سینما یا تئاتر برایمان بی ارزش جلوه کند در حالیکه می دانیم این کار طرف مقابل را خوشحال می کند. از این دست تفریحات بسیارند که به زندگی افراد ارزشی اضافه می کنند و نه تنها خاطره ای زیبا بجا می گذارد بلکه انبوهی از کالاهای اضافی را در خانه او بجا نمی گذارد.
تغییر تمرکز از طراحی اشیا به طراحی و خلق تجربیات ارزشمند یکی از نکاتی است که طراحان باید مد نظر خود قرار دهند که این یکی از اهداف اصلی مینیمالیسم نیز می باشد.
طراحان نقش عمده ی را در فرهنگ سازی ایفا می کنند و می تواند الگوها، سبک ها و ایده هایی ارایه دهند که به ترویج مینیمالیسم در جوامع بیانجامد و نشان دهد که مینیمال زندگی کردن نباید یک روش سخت و زجر آور باشد. یک زندگی مینیمال زندگی است که در ان اشیا هدفمند، با کیفیت، با دوام هستند، و افراد وقت و پول بدست آمده از این سادگی را صرف خود و کسانیکه برایشان مهم هستند می کنند و از این روابط حس آرامش و رضایتمندی می گیرند و دیگر از آن وقت و پولی که همیشه از نداشتن آن گله مندند شکایات نمی کنند.
و اما نقش طراح ایرانی در رابطه با مینیمالیسم و کمک به ترویج این نوع نگرش چیست؟ چطور طراحان ایرانی می تواند با برند های خارجی اصل یا بدل های بی کیفیت چینی آن در لوازم خانگی و مبلمان و وسایل الکترونیکی، ماشین و پوشاک، غیره رقابت کنند؟ و از آن مهمتر اینکه چطور مردم را به خرید کمتر تشویق کنند؟
- هرگاه محصولی طراحی می کنیم، بر کیفیت مواد، تولید و اجرا نظارت و تاکید ویژه داشته باشیم. یکبار خرید درست و با کیفیت براساس نیاز واقعی، حتی با وجود هزینه بیشتر، مصرف کنندگان را از دست این گردونه تکرار خرید و مصرف رها خواهد کرد. کیفیت بالای یک محصول باعث دوام بیشترآن می شود. بنابرین محصولات باید فراتر از مدهای زودگذر و فصلی طراحی شود، به گونه ای که کاربر بتواند سالهای سال بدون اینکه از آن خسته شود و به فکر جایگزین کردنش بیفتد این محصول را استفاده کند. به عنوان مثال معمولا کت های چرم و پوست نسبت به کت های پارچه ای طراحی ساده تری دارند و کمتر مدهای فصلی را دنبال می کنند و این بدلیل این است که ماده اولیه کت های چرمی و پوست سختترتهیه شده، گران تر بوده ولی دوام بیشتری نسبت به پارچه داشته و در نتیجه کاربری که پول بیشتری برای خرید آن پرداخت می کند تمایل دارد حداقل چند سالی از آن استفاده کند.
- هرزمان که محصول و یا فضایی را طراحی می کنیم در نظر داشته باشیم که چطور می توان کاربردهای متفاوتی را برای این عناصر، اشیا و فضاها تعریف کرد که قادر باشند در شرایط گوناگون و توسط کاربر های متفاوت مورد استفاده قرار بگیرند. در چند دهه گذشته در میان مردم ایران مرسوم بود که در مناسبتها به کمک یکدیگر می شتافتند. آنها خانه های خود را در اختیار یکدیگر قرار م یدادند و لوازم خود را به دوستان و خویشان خود امانت می دادند. در مراسم شادی یا غم، نگران کوچک بودن خانه ها یا کم تعداد بودن لوازم و ظروف نبودند. این روش بنفع اقتصاد خانواده ها و محیط زیست بود، ضمن اینکه باعث استحکام روابط آنها می شد و لازم نبود هر خانواده یی بیش از نیاز خود اسباب و وسایل جمع کند با فکر اینکه یکروز ممکن است بدرد بخورد. این روش هنوز در بسیاری شهرهای کوچک اجرا می شود.
- همانطور هم که قبلا گفته شد، یکی دیگر از مسولیت های طراحان ایجاد الگوهای اجتماعی و فرهنگ سازی است. مینیمالیست ها با استفاده از روش ها، بازی ها، و برنامه های مختلف سعی می کنند به خود و دیگران کمک کنند که راحت تر دل از اشیاء و لوازمی که طی سالها بدور خود جمع کرده اند بگذرند و روش زندگی ساده تر اما شادتری را برگزینند. به عنوان مثال یکی از این بازیها که برای چندی بسیار همه گیر شده بود پروژه ۳۳۳ است که کاربران را به این دعوت میکند که ۳۳ عدد لباس و کفش و اکسسوری را از کمد لباس خود انتخاب کرده و به مدت ۳ ماه فقط از این ۳۳ قلم استفاده کنند و به گونه های متفاوت آنها را باهم ترکیب کنند. این پروژه پاسخی به مصرفگرایی بیش از حد و اعتیاد به خرید پوشاک و کفش بود. اگر نگاهی به رسم و رسوم سنتی خود هم داشته باشیم میبینیم که در فرهنگ ما نیز به طرق مختلف تلاش به ترویج ساده زیستی دارد. یکی از این رسوم خانه تکانی است که با اهداف مینیمالیسم همسوست. دور ریختن لوازم زندگی برای کوچک کردن یا خلوت کردن محل کار و زندگی کار آسانی نیست. در این هنگام باید برخی لوازم دور انداخته شوند برخی فروخته شوند و برخی دیگر به نیازمندان بخشیده شوند. طراحان با تیزبینی و شناخت کاربر می توانند از این فرصت ها استفاده کرده و روش های نویی را ترویج دهند. به عنوان مثال طراحی سرویسی که اشیا و لوازم شما را برای نیازمندان جمع آوری می کند. یا سرویسی که این لوازم را بین کاربرانی که به آن نیاز دارند رد و بدل می کند و یا راه هایی پیدا می کنند که از این دورریزها دوباره استفاده کنند و خیلی ایده های دیگر. به عنوان مثال خیلی از پیراهن های مردانه بدلیل تغییر رنگ دادن رنگ آستین در زیر بغل آنها دور انداخته می شوند در حالیکه خود پیراهن هنوز نو است. یک طراح لباس از این موقعیت استفاده کرده و با جداکردن آستین ها از این پیراهن ها برای کودکان پیراهن و لباس های بسیار زیبا و ارزشمند طراحی نموده است.
لباس کودکان تهیه شده از پیراهن مردانه استودیو طراحی KALLIO
در پایان باید گفت که در زندگی درهم و برهم امروز ما مینیمالیسم روشی برای ساده کردن دغدغه های روزمره ماست. اگرچه ممکن است به مزاق خیلی ها خوش نیاید و برای کسانیکه در کش و قوس چشم وهم چشمی ها گرفتار شده اند حتی غیر ممکن به نظر برسد، این سبک زندگی به شادی درون انسان ها، کمتر کردن هزینه ها، بیشتر کردن وقت و حفظ محیط زیست می انجامد. بنابرین نقش ما طراحان در این میان بسیار پر اهمیت بوده که با طراحی محصولات، خدمات واستراتژی های گوناگون به کاربرانمان کمک کنیم که به سبک زندگی خود نگاهی بیاندازند و آن را ساده تر کنند و این نه تنها در رابطه با مادیات و بلکه در رابطه با نوع زندگی کاربر هم هست مثلا کم کردن استفاده از شبکه های اجتماعی و در عوض پرداختن به فعالیتی لذت بخش مثل ورزش، نقاشی، مطالعه، موسیقی و یا سینما. به قول جاشوا فیلد و رایان نیکودموس که از مروجان سبک زندگی مینیمال در آمریکا و صاحبان سایت TheMinimalists هستند:
مردم را دوست بدارید و از اشیا استفاده کنید که برعکس آن هیچ وقت کار نمی کند.
نوشته:
فلورا زریان مولف کتاب دکوری برای امروز
سپیده شاهی محقق مرکز تحقیقات طراحی فراگیر دانشگاه OCAD کانادا
[۱] این مفهوم بدین معنی است که طراحان محصول به طور برنامه ریزی شده, محصول خود را طوری طراحی میکنند که یک عمر محدودی داشته باشد و وقتی دوران آن به سر آمد از مد افتاده و دارنده محصول را ترغیب به جایگزین کردن آن کند, اتفاقی که در تلفن های همراه شاهد ان هستیم به عنوان مثال iPhone در طول ۱۰ سال عمر خود ۱۵ مدل متفاوت را به بازار عرضه کرده, تقریبا یک مدل جدید هر ۸ ماه).
[۲] به عنوان مثال درکشورهای پیشرفته تمایل خریداران از سمت فست فود ها به سمت غذاهای خانگی با مواد طبیعی و محلی در حال افزایش است. و خریداران ترجیح میدهند تا از فروشگاه ها و مغازه های کوچک محلی خرید کنند تا سوپرمارکت های بزرگ مثل Walmart . این فست فود ها و سوپر مارکت ها که بازار خود را از دست رفته میبینند اکنون شروع به سرمایه گذاری در کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین نموده اند.