خلاصه ای از مصاحبه تیم گزارشگر طراحی صنعتی با آقای مهندس مهدی مجتبوی فارغ التحصیل رشته طراحی صنعتی از دانشگاه علم و صنعت تهران و طراح شرکت زیبادیزاین، به حضورتان ارائه می گردد.
بیوگرافی:
نام و نام خانوادگی: مهدی مجتبوی
متولد: مشهد شهریور ۱۳۵۳
دیپلم: ریاضی فیزیک
لیسانس: طراحی صنعتی از دانشگاه علم وصنعت ایران
مهدی مجتبوی
- مؤسس استودیو طراحی گویا دیزاین از سال ۲۰۰۲
- مؤسس مشترک Iran Independent Institute of Industrial Designers (4ID) 2007
- طراح صنعتی شرکت زیبا دیزاین از سال ۲۰۰۹
جوایز طراحی ازسال ۱۹۹۹ :
- مقام نخست جشنواره جوان خوارزمی۷۸ (خودروی سبز، کاری گروهی در دانشگاه علم و صنعت)
- red dot award 2006) Easy Tape Dispenser)
- red dot award 2007) Eslimi T-shirt Hanger)
- red dot award 2007) Love Mattress)
- مقام نخست، نخستین جشنواره طراحی بسته بندی با رویکرد صادرات ۱۳۸۶ (بسته بندی خرمای بی بی)
- برگزیده مردمی، نخستین جشنواره طراحی بسته بندی با رویکرد صادرات ۱۳۸۶ (بسته بندی خرمای بی بی)
- IDSA (Silver) 2008 Eslimi T-shirt Hanger
- IDSA (Finalist) 2008 Love Mattress
- Bio 21(Finalist) 2008 Eslimi T-shirt Hanger
- Bio 21(Finalist) 2008 Love mattress
- Core77 Design Award 2011 (Jump Seat
- WAN Design Awards, Interiors, 2011 (Jump Seat
- NeoCon (Editors’ Choice Award) 2012 (Jump Seat
- IDSA (Silver) 2012 (Wacom Cintiq 24HD
- IDSA (Bronze) 2012 (Jump Seat
چی شد که طراح صنعتی شدید؟
فکر می کنم طراحی صنعتی توی خون من بوده! بیشتر مواقع با خرت و پرت هایی که داشتم (به قول مادرم آشغالهام) یه چیزهایی به هم می بستم و اسباب بازی هایم را خودم می ساختم. یادم میاد اون موقع ها بخاطر جنگ و تحریم ها، ما در مدرسه (راهنمایی) گچ پلیکان -که از بهترین گچ ها بود- نداشتیم و بیشتر از گچ های ایرانی که مناسب نبود و صدای ناهنجار روی تخته سیاه می داد، استفاده می کردیم. در اون موقع چون من به شیمی هم علاقه خاصی داشتم مدتی با دوستم فکر و تجربه کردیم و توانستیم در آزمایشگاهمون -که معمولا زیرزمین خونه ما یا دوستم بود- یک گچ خوب درست کنیم و به مدرسه ببریم و آن را جلوی معلم ها امتحان کنیم. پس از این کار تصمیم گرفتیم که این گچ را بصورت صنعتی تولید کنیم -در عالم بچگی- و تا حد تهیه یک قالب خیلی ساده هم پیش رفتیم. این جریان مدت ها در ذهن من ادامه داشت و حتی فکر کنم بسته بندی و یک نوار نقاله برای خط تولید آن نیز ساختم! منظورم اینه که تفکرات تولید انبوه از خیلی وقت پیش توی ذهن من وجود داشت.
الکتریکی، صندوق سازی، مکانیکی، نجاری، دکورسازی و ساخت و تعمیر آلات موسیقی مثل سنتور و ویلن، از جمله حرفه هایی هستند که از کودکی چه به عنوان کار تابستانی و چه طرح کاد و غیره انجام داده ام!
اگر بخواهم یک مقدار دقیقتر بگویم که از کی علاقه مند به طراحی صنعتی شدم، باید بگویم که شاید اولین بار بوسیله یک برنامه مستند که در دوران دبیرستان از تلویزیون دیدم و در آن لوئیجی کولانی را در کارگاهش مشغول طراحی خودرو نشان می داد، فهمیدم که چنین رشته ای هم وجود دارد ولی چون رشته تحصیلی من ریاضی بود و با توجه به محدودیت های خانوادگی که داشتم کنکور ریاضی دادم و رشته معماری را شروع کردم ولی معماری هم رشته من نبود و پس از دو سال سربازی دوباره کنکور دادم و در رشته طراحی صنعتی قبول شدم.
وضعیت طراحی صنعتی در ایران را با توجه به شناخت خود از خارج (آمریکا) چگونه می بینید؟
در هنگام تحصیل، به خاطر دارم که آدم پرتوقعی بودم و فکر می کردم که حتما باید مطالب زیادی را یاد بگیرم. یعنی اون موقع فکر می کردم در دانشگاه باید همه چیز را به دانشجو ارائه بدهند. ولی بعدها متوجه شدم که دانشگاه برای دانشجویان حالت راهنمایی را دارد، یعنی در بسیاری از کشور های دنیا هم، در دانشگاه سر تیترها به شما داده می شود و شما خودتان باید بروید به دنبال موضوعات داده شده. دانشگاه از نظر من خیلی مهم است، چون شما را وارد یک جامعه می کند و شما با افراد بسیاری آشنا می شوید و می توانید خودتان را مقایسه کنید. دیگر اینکه به شما خط مشی می دهد و می توانید با تلاش، زبان طراحی خود را بیابید.
این مزایایی که در مورد دانشگاه گفتید، فکر می کنید در دانشگاه های ما به چه شکل وجود دارد؟ این خط و خطوط اصلی چگونه به دانشجو منتقل می شود؟
در مفاد و محتویات مطالب مشکلی نمی بینم ولی طرز ارائه می تواند بهتر باشد، البته با وضع موجود هم نمی شود انتظار داشت که کسی شق القمر کند! ولی به نظر من روز به روز همه چیز بهتر می شود بخصوص محتویات و دانش طراحی صنعتی. ما نباید انتظار داشته باشیم که اساتیدی بدون ایراد و ایده آل داشته باشیم، ما فقط باید یاد بگیریم چگونه بصورت آکادمیک باهم ارتباط برقرار کنیم و موارد مفید را از یکدیگر یاد بگیریم. من فکر می کنم که این گروه جدیدی که الان در سیستم آموزشی حضور دارند می توانند سیستم علمی پژوهش آکادمیک را به دانشجویان منتقل کنند و این مطلب بسیار مهم و ارزشمند است.
تا قبل از اینکه وارد شرکت زیبا بشین، چه فعالیت شاخص طراحی صنعتی داشته اید؟
شروع کارم بعد از فارغ التحصیلی در یک شرکت بسته بندی به نام “سماک” بود، که باعث شد بخش عمده ای از کارهای حرفه ای من محصولات بسته بندی باشد. در مورد طراحی محصول – Product- هم کارهای زیادی چه به شکل محصولات نیمه تولید انبوه (بیشتر استند ها و محصولات پزشکی) و یا تولید انبوه داشته ام.
طراحی خودرو هم انجام داده ام، طراحی خودرو “سیناد آکسون” – اگر آنرا بخاطر داشته باشید-، طراحی این خودرو یک ریدیزاین کامل بود. این خودرو را در زمان بسیار کوتاهی (حدود ۵۵ روز) از دو-درب به چهار-درب تبدیل کردیم. ما یک پروژه طراحی خودرو کامل را از صفر تا آخرین مرحله یعنی ساخت خودروی واقعی، انجام دادیم و سعی کردیم ایرادات نمونه قبلی را نیز در این مدل برطرف کنیم.
راجع به کارهای شاخص خودتون (مثل جا چسبی و تشک) بیشتر برامون توضیح بدهید؟
در اوقات فراغتم بخصوص در دوران دانشجویی طراحی می کردم و پس از آشنا شدن با مسابقات طراحی و جذب شدن به سمت آنها، سعی می کردم که طرح های خوبم را در این رقابت ها شرکت دهم. خوشبختانه خیلی از محصولاتی که در مسابقات شرکت دادم، مقام کسب کردند مانند آثاری چون جاچسبی، تشک عشق، بسته بندی خرما، جالباسی و … .
پس از فارغ التحصیلی بسیار به این فکر بودم که چگونه خودم را بعنوان یک طراح ایرانی در سطح بین المللی مطرح کنم. شرکت در مسابقات یکی از راه حل های این مسئله بود. اما با وجود کسب موفقیت در این مجامع، گویا مشکل به همینجا ختم نمی شد! خیلی از محصولاتی که از طرف من در مسابقات شرکت داده شد و دارای رتبه و مقام گردید مورد استقبال شرکت های بزرگی چون ۳M و … قرار می گرفت ولی به دلایل سیاسی و تحریم ها به نتیجه و توافق نهایی نمی رسید. بنابرین راه موفقیت (برای من) از مهاجرت می گذشت تا بلکه بتوانم حداقل موانع قانونی رو از سر راهم بر دارم! من در سال ۲۰۰۹ نیز بعنوان یکی از داوران مسابقه Red Dot در آلمان انتخاب شده بودم ولی بدلیل تاخیر در صدور روادید از طرف کشور آلمان نتوانستم در روز قضاوت حضور داشته باشم!
اما الان خوشحالم که می توانم بدون مانع به اهدافم برسم!
با توجه به هدف گذاری شما برای شرکت در مسابقات می توانید بیشتر راجع به مطالعاتتون در این زمینه توضیح بدهید؟
برای این کار مطالعه کرده و فهمیده بودم که برای هر مسابقه باید بدانید که در چه نوع مسابقه ای شرکت می کنید، با چه شرایطی و چه معیارهایی. مسابقات معمولا دو دسته هستند یکسری مسابقات عمومی و سری دیگر مسابقاتی که هدفمندتر و گرایش بندی شده تر هستند که شما برای آنها باید مطالعه کنید و معیار های قضاوت و ارزشیابی آنها را تا حدی بدست بیاورید.
چی شد که شما وارد شرکت زیبا دیزاین شدید؟
از سالها قبل به شرکت زیبا علاقه مند بودم و پس از سه چهار سال از حضور آقای وثوقی در ایران، یک رزومه کامل برای این شرکت فرستادم و بسیار برایم جالب بود که خود آقای وثوقی به ایمیل من پاسخ دادند و پس از ابراز خرسندی و رضایت از رزومه من، گفتند که متأسفانه نمی توانند بدلیل شرایط و قوانین آمریکا کسی را از ایران دعوت و جذب کنند و من را به دفتر این شرکت در مونیخ آلمان معرفی کردند که این صحبت ها دقیقا هنگامی بود که دفتر مونیخ زیبا در حال جدا شدن و استقلال بود. بنابراین تلاش من در این مرحله به نتیجه نرسید. چند سال بعد از این جریان در سال ۲۰۰۸ که برای دریافت جایزه IDSA خود به آمریکا رفته بودم بدنبال فرصتی بودم که مجدد ارتباطی با این شرکت برقرار کنم. در همین راستا مجددا یک پورت فولیو جدید برای این شرکت فرستادم و دوباره با آنها ارتباط گرفتم. آنها ابراز علاقه مندی کردند و برای اولین بار آقای وثوقی بصورت تلفنی با من تماس گرفتند و مراحل ادامه ارتباط من را با زیبا دیزاین بیان کردند. و من بعنوان یک طراح Problem Solver (چیزی که به گفته ی سهراب، زیبا به آن نیاز داشت) و نه صرفاً یک Stylist، جذب شرکت زیبا دیزاین شدم.
بجز شما شخص ایرانی دیگری نیز در شرکت زیبا حضور دارد؟
خیر، طراح صنعتی نه! ولی مدیر بازاریابی شرکت ما یک ایرانی است و خود آقای وثوقی و برادرشان هم که عضو شرکت هستند، ایرانی هستند. البته یک گرافیست ایرانی الاصل هم داریم.
فکر می کنید بخاطر ایرانی بودنتان امتیاز خاصی در شرکت داشته اید؟
نه، اینطور نیست. یعنی نه تنها کمک نمی کند، بلکه بدتر هم می شود. چون وقتی شما با رئیس شرکتی که در آن کار می کنید، ارتباط دارید، رابطه شما با بقیه اعضاء شرکت تحت تأثیر قرار می گیرد و شما باید تلاش مضاعفی نشان دهید تا خودتان را به اثبات برسانید.
یکی از پروژه هایی که در شرکت زیبا انجام داده اید، و به آن علاقه مند بودید را توضیح دهید؟
پروژه های زیادی انجام داده ام. من شخصاً پروژه های پزشکی – Medical- را خیلی دوست دارم و به موضوعات دیگر ترجیح می دهم. رویکرد زیبا هم در همین مسیر است. بطور معمول پروژه های تکتیکال منجر به تولید را در شرکت با توجه به علاقه مندی ام و تخصصم در پروداکشن، به من ارجاع می دهند. یک وسیله ی جلوگیری از خونریزی (که متاسفانه بیشتر از این نمی تونم توضیح بدهم)، از کارهای مورد علاقه ام بود و یک water filter که برای مصرف کننده های هندی طراحی کردم (عکس هاشو در ادامه می تونید ببینید). با دونستن اینکه ۷۸۰ میلیون انسان در دنیا دسترسی به آب تمیز ندارند و سالانه ۳.۴ میلیون انسان به خاطر آب ناسالم می میرند، احساس مفید تر بودن می کنم وقتی که حاصل کارم جان کسی رو نجات بده تا اینکه یک اسمارت فون یا هدفون دیگه به انبوه موجود اضافه کنم!
راجع به کار طراحی تیمی، با توجه به شناخت و تجربه شما در شرکت زیبا دیزاین، توضیحاتی را برای ما بیان کنید.
سیستم کار تیمی در زیبا بدین صورت است که در پروژه های مختلف با توجه به نوع پروژه، معمولا یک Creative Director وجود دارد. یک Client Relationship ، که مسئول برقراری ارتباط با کارفرماست. یک Lead Designer وجود دارد که از طرف بخش طراحی صنعتی مسئول پروژه است. اگر پروژه گروه های دیگری نیز مانند گرافیک داشته باشد، آنوقت چند تا Lead Design خواهیم داشت که با توجه به تمایل موضوع کاری به سمت هر گروه، ارشد آن گروه مسئول بالاتر است. معمولاً چندتا طراح صنعتی نیز بصورت ثابت یا متغیر در هر پروژه حضور دارند و در مراحل مختلف کاری نیز تیم اجرایی از افراد متخصص دیگر کمک می گیرد، مانند استفاده از یک متخصص رندرینگ در مرحله مدلسازی و رندرینگ یا مهندس مکانیک در فازهای پایانی. در نهایت نیز تمامی کارهای یک گروه زیر نظر یک Design Director کنترل میشود که او بیشتر مسئولیت همسویی گروه خود را با نگرش زیبا به عهده دارد، چیزی مثل کنترل کیفیت.
حقوق و مزایای یک طراح صنعتی در آمریکا به چه صورت است؟
بستگی به ایالتی که در آن زندگی می کنید داره ،ولی بطور متوسط از ۴۵۰۰۰ تا ۱۲۰.۰۰۰ $ در سال می تواند دریافت کند.
عمده ترین تفاوت ها بین انجام کار دیزاین در ایران و آمریکا چیست؟
خیلی متفاوت نیست، یعنی فکر می کنم استودیو های طراحی اینجا با آنجا به لحاظ ساختاری تقریباً یکسان هستند. در آمریکا هم مثل اینجا یک رئیس و یا مدیر استودیو وجود دارد که همه چیز تحت تأثیر اوست و معمولاً پروژه های کوچک و در زمان اندک انجام می دهند! مثلا طراحی یک قوطی شامپو که ممکنه ۱۰ روز طول بکشه.
ولی در زیبا و یا شرکت های مشابه که البته در ایران کم هستند، همین پروژه طراحی شامپو ممکنه چندین ماه بطول بیانجامد. چون زیبا بر این باور است که طراحی یک محصول چیزی فراتر از ظاهر آن است. در این گونه شرکت ها معمولاً کار خیلی خیلی فوق العاده ای ارائه نمی شود ولی هیچوقت کار بد هم نمی بینید چون آنها دارای سیستم هستند و در یک پروسه ی هدفمند، ممکن است ایده هایی که از نگاه یک طراح جالب به نظر می آیند، با یک قضاوت منطقی (و نه احساسی) حذف شوند! ولی استودیو های کوچکتر خیلی راحتر ایده های خلاقانه خود را بدون در نظر گرفتن بسیاری از فاکتور ها به اجرا در می آورند.
کمی در مورد برنامه حرفه ای آیندتون توضیح بدهید؟
قاعدتاً برای من هم، ادامه زندگی حرفه ای تا مرحله ای که ارضاء بشم، ادامه خواهد داشت. من شخصاً دوست دارم بیشتر وارد جنبه های هنری دیزاین بشم! این خودش نیاز به یک بحث مفصل داره البته! به طور کلی رویکرد Design Star ها رو بیشتر می پسندم. شاید در آینده راجع این موضوع بیشتر صحبت کردیم!
ترجیح من در آینده، بیشتر حرکت به سمت Design For Design خواهد بود یعنی بنوعی Pure Design که بشود در آن برای خودم کار کنم نه صرفاً برای مشتری، پول یا سود.
اگر شما برمی گشتید به دوران دانشجویی خود، چه کارهایی را انجام می دادید که شاید آن موقع انجام ندادید؟
کار نمی کردم. بنظر من در دوران دانشجویی نباید کار کرد، باید درس خواند، مطالعه کرد و در سال های آخر تحصیل به کارآموزی رفت. از نظر من تنها زمانی که شما فرصت دارید یاد بگیرید قبل از فارغ التحصیلی است، چون بعد از آن (به دلیل درگیریهای کاری) این فرآیند سخت تر و سخت تر می شود! و البته غرور حرفه ای بودن هم به ویژگی های شخصیتی شما اضافه می شود!
با تشکر از وقتی که به ما و خوانندگان ما دادید حالا چند تا سوال کوتاه داریم که ازتون خواهش می کنیم که کوتاه و اولین پاسخی که به ذهنتون میاد رو بگید.
به چه طراح صنعتی علاقه مند هستید و کارهایش را دوست دارید؟
کارهای دو سه نفر را خیلی دوست دارم،از قدیمی ها دیتر رامس و ایمز. به بعضی از کارها و تا حدودی نیز به نگرش فیلیپ استارک علاقه مند هستم. مارک نیوسون و البته فوکوساوا! بنوعی هر طراحی که مینیمال کار می کند را دوست دارم.
چه غذایی دوست دارید؟
اشکنه کشک و کشک بادمجان را خیلی دوست دارم و به غذاهای دیگر ترجیح می دهم، البته غذاهای رایج مانند انواع کباب ها را نیز دوست دارم.
ورزش ؟
در ایران، کنگ فو کار می کردم ولی الان بیشتر دوچرخه سواری می کنم و میدوم.
سرگرمی ؟
اینترنت، منظورم چرخ زدن در اینترنت است و مطالعه ی مقالات مختلف، بدست آوردن اخبار در زمینه های گوناگون جزو سرگرمی های اصلی من است. البته آشپزی کردن و دیدن فیلم را نیز خیلی دوست دارم.
کتاب ؟
مدت ها است که فرصت مطالعه کم داشته ام، یعنی اگر هم مطالعه داشته ام بیشتر مرتبط با دیزاین یا بیزینس بوده است. ولی بطور کلی خیلی شاهنامه را دوست دارم و در فرصت های مختلف آن را میخوانم.
موسیقی ؟
قبلاً (در دوران دانشجویی) آواز می خواندم و خواننده گروه کر بودم. مدتی هم شاگرد استاد نوری بودم. کلاً علاقه مند به همه نوع موسیقی هستم و تعصبی روی سبک خاصی ندارم. در عین حال از موسیقی کلاسیک و موسیقی تلفیقی لذت بیشتری می برم.