مصاحبهی کلی مکنزی، هنرکدهی وایت بیر (White Bear) در مورد تنوع در طراحی
کلی مکنزی پایهگذار و مدیر هنرکدهی وایت بیر که یک بنگاه برندسازی چندتخصصی، تاسیس شده در سال ۲۰۱۴ و دارای دفترکارهایی در لندن و دوبلین است، است. کلی که به طراحی و قدرت آن برای ایجاد ارتباط و توانایی تاثیرگذاری مثبت اعتقاد راسخ دارد، در میان برنامهی روزانهی پرمشغلهاش زمانی را خالی کرده تا نظراتش را در رابطه با تنوع در طراحی به اشتراک بگذارد.
فکر میکنید چرا صنعت طراحی نامتعادل و بدون توازن است؟
طبق تجربهی من تعدادی از عوامل وجود دارند: آگاهی پایین از فرصتهای طراحی، کمبود آموزش و حمایت، شکافهای پرداختی، و دسترسی پایین.
وقتی بحث به آگاهی از فرصتها میرسد، ارتباط بصری میتواند بعنوان یک حیطهی جدید حرفهای درنظر گرفتهشود. برای مثال زمانی که من در استرالیا کار میکردم، بسیاری از رشتههای دانشگاهی هنوز در دوران نوپایی بسرمیبردند در حالی که بنگاهها جهت یافتن طراحانی با تجربه برای هنرکدهها بشدت در تکاپو بودند. کمبود آگاهی در زمینهی طراحی نیز مانند هرچیز دیگری که در مراحل آغازین خود قراردارد میتواند منجر به خارج شدن آن از رادار توجه شود. بنابراین معرفینمودن رشتههای درسی مرتبط با خلاقیت بعنوان گزینههای انتخابی قابلدسترسی در سنین نوجوانی به افراد، حایز اهمیت است. از اینجا به دلیل دوم میرسیم که همان آموزش است. مطابق معیار مدرک کارشناسی انگلیس (EBacc) در سال ۲۰۱۴ که ارائهی حداقل هفت و حداکثر نه گواهی عمومی آموزش ثانوی (GCSE) را اجباری کرده است، هیچکدام از این زمینهها شامل هنر یا طراحی نمیشود، بنابراین فضای کمی برای سرفصلهای خلاقانه، تکنیکی یا فنیوحرفهای باقی مانده است. در پایان، تبعیض جنسیتی موضوعی است که من در رابطه با آن تجربه ی شخصی دارم و معتقدم برخی عوامل با این موضوع مرتبط هستند که از آن جمله میتوان شکافهای پرداختی، اعتماد، انعطافپذیری و ساعتهای بیولوژیکی را نام برد.
۶۳% تمام دانشجویان دانشگاهی که در رشتههای خلاقیت هنری و طراحی درس میخوانند زنان هستند، فکر میکنید چرا به نسبت مردان، تعداد کمتری از زنان در صنعت طراحی مشغول به کار هستند؟
وقتی من هنرکدهی وایت بیر را بهراه انداختم، کشف کردم که به عنوان یک زن، مدیر خلاق و صاحب کسبوکار بودن چندان رواج ندارد و من جزو اقلیت بودم. هیچ گروهی متشکل از همجنسانم نداشتم که در میانهی این صنعت مردگرا، با آنها درباره ی زن بودن گفتوگو کنم، چه رسد به درمیان گذاشتن قصههایم درباره ی حس گناه مادرانه یا چگونگی کنترل بچهها، وقتخواب و هیات امنای مدرسهشان. اگر من برای مبارزه با این وضع اشتیاق نداشتم، تمام این مسائل میتواست تبدیل به یک اضطراب فراگیر بشود چرا که گزینههای سادهتر و وسوسهبرانگیزی وجود داشت که بتوانم به سمتشان بروم و مطمئنم که خیلیها در گذشته اینکار را کردهاند. یک بار یک چیزی را بررسی کردم که خیلی مرا بهفکر انداخت، چه دلیلی ممکن است وجود داشته باشد که بیش از ۵۰% کلاس من در دانشگاه دختر بودهاند. به این نتیجه رسیدم که ترکیبی از چالشها، از انعطافپذیری و شکافهای پرداختی و اعتماد گرفته تا ساعتهای بیولوژیک که در حال گذر میباشند، عواملی هستند که برسرراه این زنان قرار میگیرند. درحال حاضر مسئلهی برابری نه تنها برای زنها مشکلساز است، بلکه یک بازدارنده ی صنعتی نیز به حساب میاید و طراحی را از تنوع و گوناگونی دور میکند. لازم است دربارهاش چارهاندیشی کنیم.
یکی از یافتههای انجمن اقتصاد طراحی در سال ۲۰۱۸ این است که صنعت طراحی، کارکنان جوانتر را استخدام میکند، وقتی که یک نیروی کار مسن بازنشسته شده و جایگزین نشود، این یک چالش جالب را در رابطه با نیروهای کار مسنتر ایجاد میکند. فکر میکنید برای اینکه بشود کارکنان صنعت طراحی را تا زمان بازنشستگی نگه داشت چه میتوان کرد؟
این سوال من را یاد مکالمهای انداخت که در زمان اوایل شغل طراحیام با یک کارآموزد داشتم. من هنگامی که هنوز بسیار نپخته بودم و تازه به سیدنی نقل مکان کرده بودم، برای یافتن فرصتها و راهنماییهای جدید پیش او رفتم. او گفت: «لازمه که تا سن ۳۰ سالگی تبدیل به یک مدیر خلاق بشی یا کسبوکار خودت رو راه بندازی وگرنه وقتی به ۳۵ سالگی برسی، نهایتاً به یک رانندهی اتوبوس تبدیل شدی چون توی این شغل پیشرفتی درکار نخواهد بود». حرفهای ترسناکی بود، البته ۱۰۰% درست نیست، اما باز هم برای اینکه جانب انصاف را رعایت کرده باشم، این حرفها برای من چشمانداز مناسبی ایجاد کرد. پنج سال به جلو بیایم و به سن پختگی و «سالمندانه» ۲۹ سالگیام (که هنوز در اغلب مشاغل جوان به حساب میاید، اما در طراحی هرگز) بپردازیم، من شغلی که در آن زمان داشتم را رها کردم تا وایت بیر را راه بیاندازم. منصفانه بگویم، وایت بیر همیشه هدف من بودهاست اما آن کارآموز قطعاً من را برای اینکه این کار را زودتر از آنچه خودم قصدش را داشتم انجام بدهم به جلو راند.
به نظر من چرا نیروی کار در حرفهی طراحی جوان هستند؟ باز هم تعدادی از عوامل دخیلاند: نوآوریهای پیدرپی دیجیتالی، عطش برای ایدههای تازه، تعادل بین کار و زندگی، نرخ دستمزد. طراحان جوان مشتاق هستند، سرشار از نوآوری و ایده، از ساعتهای طولانی کار خرسند هستند و با نرخهای بسیار متفاوتی قابل دسترسی میباشند. من شخصاً گمان میکنم این سبک و سیاق برای طراحان کارآزمودهتر، غیرمنصانه است. یک طراح با تجربهتر میتواند هر سفارشی را قبول کند و تو میدانی که تقریباً همیشه کار را به ثمر میرسانند، تعدادی از راهوچاههای موفقیت بیدردسر در مسیر طراحی را نشانتان میدهند، این مهارت را دارند که در عین دقت، کار را به سرعت به سرانجام برسانند که نشان میدهد آیندهنگر و آیندهدار هستند. آنها به نظارت کمتری نیاز دارند که خودش یک منفعت است. در هنرکده برای هردو سطح فضا هست، بااینوجود، هنگامی که میزان دستمزد به موازات مهارت افزایش نمی یابد، ما این «شبکههای اطمینان» را به جهان روشن و درخشان فریلنسری (مشاغل آزاد) که نرخ روزانه و ساعت کاری منعطف دارند میبازیم و از دستشان میدهیم.
به عقیده ی من، نمیتوان قیمتی برای حس اعتماد و وفاداری در هنرکده تعیین کرد، ما در وایت بیر مشوق و حامی پیشرفت شغلی هستیم و من شخصاً دوست دارم که اعضای تیمم برای همیشه در هنرکده بمانند. ما یک جو پویا داریم که کارآمد است اما من میدانم که برای انجام اینکار لازم است شحصاً از کارمندانم حمایت کنم. این چیزی است که حس میکنم برای نگهداشتن طراحان حرفهای در صنعت کمککننده است. درک کردن نیاز به پیشرفت مالی و ارائهی ساعتهای منعطف در محل کار برای طراحان ارشد که ممکن است بخواهند توازن بیشتری بین کار و زندگی داشته باشند نیز میتواند راهی برای نگهداشتن طراحان در استخدام هنرکده باشد.
براساس گزارش انجمن اقتصاد طراحی ۲۰۱۸ احتمال قرارگرفتن زنان در موقعیتهای ارشد کمتر از مردان است، فکر میکنید دلیلش چیست؟
از این حقیقت متنفرم اما واقعیت همین است. مجدداً تنها یک عامل که موجب ایجاد این شرایط شدهباشد وجود ندارد بلکه چندین خط داستانی وجود دارد از جمله انعطافپذیری، شکافهای پرداختی، اعتماد، ساعتهای بیولوژیک و حمایت.
اعتماد
زنان زیادی، از جمله من، از سندرم «اگر فکر کنند تقلبی هستم چه؟» رنج میبریم و تلاش میکنیم با پنهان کردن خود واقعیمان با این مسئله مبارزه کنیم. تلاش میکنیم کس دیگری باشیم، بویژه کسی از جنس مردان، کاملاً پیدا است و منجر به اعصابخوردی خیلی بیشتر، شبهای بیخوابی و اضطراب خواهد شد. اینکه به شکل «خودت» ظاهر شوی به تو اجازه میدهد که در حال حضور داشته باشی. وقتی مجبور نباشی تمرکزت را برای پوشیدن نقابت هدردهی، میتوانی سریعتر و در لحظه فکر کنی و وقتی وارد جریان شوی، خلاقیت شکوفا میشود. من معتقدم که اضطراب احساسی برای رشد است و همینکه در مسیری مثبت مهارش کنید، میتواند ابزاری بسیار قدرتمند باشد.
وقفه در پرداختها
زنها از ابتدای شغلشان نیاز دارند که دفعات بیشتری درخواست افزایش پول داشته باشند. اگر درخواست نکنی، چیزی به دست نمیآوری، و بنابراین شکافهای پرداختی شروع میشود. وقتی یک خانواده تشکیل میدهید، در بسیاری از موارد، فردی که درآمد بیشتری داشته باشد به کارکردن ادامه میدهد، در حالی که دیگری از کارش دست میکشد. این شخص، در بسیاری از موارد مرد است. با درنظر گرفتن اینکه طراحی صنعتی جزو مشاغل به نسبت کمدرآمد است، مقدار درآمدی که باید داشته باشید تا با وجود بچهها ارزش بازگشتن به سر کار را داشته باشد مورد سوال قرار میگیرد. ما نمیتوانیم اجازه بدهیم که تشکیل خانواده تبدیل به یک «انتخاب» شود.
ساعت بیولوژیک
این یک حقیقت در زندگی است، ما زنها یک ساعت داریم. پنجرهای کوچک در طرحی از چیزهای عظیم برای داشتن یک خانواده. بنظر میاید که این برهه از زندگی ما، عمدتاً از روی عمد، دقیقاً زمانی ظاهر میشود که ما در شغلمان به موقعیت بسیار مهمی رسیدهایم. غیرمنصفانه است؟ بله، من هم همین فکر را میکنم. بااینوجود، نترسید. زیرا حس میکنم مادر شدن مرا به صاحبکاری بهتر و مدیری خلاقتر تبدیل کردهاست. من قبل از بچهدار شدنم هرگز به این اندازه کارآمد و متمرکز نبودهام. من این مادر کارمند بودن را به عنوان نقطه قوتی عظیم و مثبت و مفید برای تغییر نگرشم میبینم.
انعطافپذیری
من معتقدم روشی که هنرکدهها مطابق آن کار میکنند کهنه است. ما میتوانیم از شرکتهای تکنولوژی و استارت آپها چیزهای زیادی دربارهی منعطف کارکردن بیاموزیم. من فکر نمیکردم ممکن باشد که با وجود داشتن یک بچهی نوزاد بتوان یک هنرکده را اداره کرد، بخصوص متشکل از ترکیب جلسات حضوری با مشتریها در بریتانیا و خواباندن بچه توی تختش در ایرلند باشد.
شما چطور به ایجاد کمپین «زنان در طراحی» رسیدید و آرزو دارید که با این کمپین به چه چیز دست بیابید؟
بخش کمپین «زنان در طراحی» از یک نقطهی خیلی خصوصی ایجاد شد. من کمی زودتر از آن زمانی که دلم میخواست از مرخصی زایمان برگشته بودم و بابت دغدغه ی اداره ی متعادل یک نوزاد، یک هنرکده و یک نجوای ناخوشایند درونی که میگفت دیگر نمیتوانم با این وضع ادامه بدهم، احساس استرس میکردم. بخش «زنان در طراحی» نوعی روانپاکساز بود. واضح بگویم، ادارهی شرایط برایم سخت بود و اینکه حامی درخوری پیدا نکرده بودم در حقیقت به من قدرت داد، بنابراین کمی خودخواهانه بود، اما حس کردم که اگر بتوانم تجربیاتم را به اشتراک بگذارم، قادر خواهم بود به جریان این گفتوگو چیزی بیافزایم. یک هنرکده با اکثریت مونث بودن به این معنا است که گفتوگو درباره ی زنان در طراحی زیاد پیش میاید و ما فکر کردیم تلاش برای اینکه افکارمان را به سمت بینشی عملگرایانه گسیل کنیم که بتواند زنان را به منظور به پا خواستن برای خودشان تشویق نماییم جالب خواهدبود. واکنش غافلگیرکننده بود و چیزی که تقریباً از کنج تنهایی من سربرآورده بود، گنجینهای از حمایت از جانب همکاران را که هم مرد و هم زن بودند به روی من گشود. من همیشه نظراتمان را با این نکته ی احتیاطی که متعادلسازی و حمایتگرانهساختن محل کار مسئولیتی است که هم به عهده ی زنان و هم به عهده ی مردان است یادآوری میکنم، ما نیاز داریم باهم کار کنیم نه اینکه خودمان را در انبار محصور کنیم، در نهایت، همگی ما فقط آدمیزاد هستیم.
در فضا و جوی که شهریهها در حال کاهش و آموزش درحال تغییر و تحول است، موقعیت مناسبی هم برای استادان مدرس در رشتههای مرتبط با خلاقیت و هم دانشجویانی که بشدت نیازمند این رشتهها هستند ایجاد شدهاست. من معتقدم که لازم است طراحی بیشتر در دسترس باشد و ضروری است که دانشجویان بیشتری دروس مرتبط با خلاقیت را در سطح GCSE (گواهی عمومی آموزش ثانوی) و A Level (پیشدانشگاهی) مطالعه کنند. اتحادیهی آموزش فرهنگی دریافتهاست که در میان دانشجویانی که خانوادههای کمدرآمد دارند، احتمال گرفتن مدرک برای آنهایی که در مدرسه در فعالیتهای هنری شرکت داشتهباشند سه برابر بیشتر است. دانشاموزان ممکن است بهدلیل هزینهی اولیهای که تحصیل در رشته ی طراحی بهدنبال دارد دلسرد شوند، آنها باید مورد حمایت قرارگیرند و در یک دنیای ایدهآل، از سوی دانشکدهها و دانشگاهها، حمایت مالی و دولتی بیشتری به آنها ارائه شود. به طور ایدهآل، دانشگاهها باید دارای تسهیلات بهتری بهمنظور توانمندسازی دانشجویان برای شرکت در این دورهها، بدون نیاز به لپتاپ و لوازم شخصی باشند. هنرکدهها میتوانند تهیهکارهای بیشتری به دانشجویانی که هنوز مشغول تحصیلات ثانویه هستند ارانه دهند تا آنها از نزدیک ببینند که دنیای حرفهای و تخصصی چگونه است. درحال حاضر، اغلب این تهیهکارها به فارغالتحصیلان ارائه میشود.
منبع: Interview: Kelly Mackenzie, White Bear Studio on diversity in design
این مصاحبه با این ترجمه نه چندان جالب چه ربطی به تنوع در طراحی داشت؟