خلاصه ای از مصاحبه طراحی صنعتی با آقای دکتر رزاقی، مدیر گروه طراحی صنعتی دانشگاه هنر، که در بعد از ظهر روز چهارشنبه ۲۰ مهرماه ۱۳۹۰ به مدت ۵ ساعت (از ساعت ۱۶ تا ۲۱) در دفتر کار ایشان در گروه طراحی صنعتی صورت پذیرفت، به حضورتان ارائه می گردد.
بیوگرافی:
- نام و نام خانوادگی:محمد رزاقی
- متولد: ۱۳۴۴ در شهر آبادان
- متأهل: بلی، دارای دو فرزند
- دیپلم: علوم تجربی
- کاردانی تعمیر و نگهداری هواپیما – تکنسین موتور و سیستم های هواپیما در شرکت صنایع هواپیمایی ایران (صها)
- کارشناسی طراحی صنعتی (۱۳۷۳-۱۳۶۹) – شاگرد دوم دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه هنر
- کارشناسی ارشد طراحی صنعتی (۱۳۷۶-۱۳۷۴) – رتبه اول کنکور ارشد طراحی صنعتی دانشگاه تهران
- شاگرد اول کنکور دکترا– دانشگاه تهران (۱۳۷۵)
- اعزام به خارج برای دوره دکترای طراحی صنعتی در استرالیا(۱۳۸۱)
- برگشت به ایران – تدریس در مقطع کارشناسی ارشد طراحی صنعتی، دانشگاه هنر (بهمن- ۱۳۸۶)
- مدیریت گروه طراحی صنعتی دانشگاه هنر (خرداد- ۱۳۸۸)
“من بیشتر به دنبال روح محصولات در طراحی هستم.”
چه چیزی در طراحی صنعتی شما را جذب کرده است؟
من بیشتر علاقه مند به ترکیب موضوعات نرم (Soft Issues) با پیکره محصولات در طراحی صنعتی هستم، منظور من از موضوعات نرم عبارتست از، ردپای جامعه، دین، فرهنگ، اعتقادات، دوره عمر(کودکی-پیری) و جنسیت در طراحی محصولات. از نظر من تسلط به طراحی پیکره آنقدر که دمیدن روح در یک محصول دشوار است، دشوار نیست.
بنابراین اگر بخواهم بگویم چه جنبه ای از طراحی من را مجذوب خود ساخته است باید بگویم، روح محصولات تا جسمشان. هر چند که طراحی پیکره عملکردی محصول را نیز بسیار مهم می دانم. علاقه مندی من بیشتر شامل گرایشاتی چون sustainability, Culture, Design Thinking می باشد و این موارد را جزو الزامات طراحی می دانم. ولی فعالیت حرفه ای و کارم بیشتر معطوف به طراحی لوازم خانگی، ابزار و در دوره ای به بسته بندی بوده است.
بطور کلی من مدافع Free-Domain Design هستم یعنی هیچ جانب داری ویژه ای از گرایش خاصی ندارم، مثلا بعضی ها پیرو Sustainable Design و یا بعضی دیگر مدافع Ergonomic Design هستند ولی نظر من اینه که اگر سبک خاصی نداشته باشیم می توانیم همه سبک ها را دارا باشیم. موضوع پروژه دکترای خود من هم در رابطه با “تأثیر فرهنگ در طراحی محصول” بوده و من در این پروژه به دنبال رد پای فرهنگ ایران و استرالیا در طرح کانسپت های طراحان این کشورها بوده ام.
“اگر قرار بود طراحی صنعتی نباشم ، ترجیح می دادم مهندس ساخت و تولید باشم.”
فضای آموزشی اینجا (ایران) را در مقایسه با خارج از ایران (استرالیا)، چگونه ارزیابی می کنید.
به لحاظ امکانات کاربردی، کارگاه های اونجا بسیار مجهزتر و نظام مندتر است، یعنی حرفه ای تر با موضوعات برخورد دارند. به لحاظ انگیزشی نیز بین دانشجویان تفاوت هایی است.
در بین دانشجویان کارشناسی ما آن عزم جامع و فراگیری که کشور ما نیازمند آن است و ما باید شاهد آن باشیم، وجود ندارد. البته ورودی های مختلف با هم فرق دارند و این یک اصل کلی نیست. هستند دانشجویان بسیار مستعد که ما به وجودشان در دانشگاه هنر افتخار می کنیم ولی دوست داریم همه دانشجویان ما اینگونه باشند. تلاش من این است که بتوانم ضمن ایفای نقش خودمان در بستر اجرایی کشور که دارای محدودیت ها و امکانات خاص خود است، محور و پاشنه فعالیت ها را در درون دانشجویان قرار دهم و ویژگی “جویندگی دانش” را در درون خود دانشجویان نهادینه نمایم.
قضایا در دوره کارشناسی ارشد متفاوت است، آنها با انگیزه بیشتری نسبت به دانشجویان دوره کارشناسی وارد می شوند که این انگیزه برای ما طعمه ایست که بتوانیم از ایشان یک متخصص در زمینه ای که به آن علاقه دارند، بسازیم. در کل اگر بخواهم تفاوت بین دو محیط آموزشی را مطرح کنم باید در “تعهد افراد در مسیر بودن تا شدن” آن را خلاصه کنم. البته این تعهد فقط مختص دانشجویان نیست.
“در یک گروه آموزشی، من به تنوع تخصص اعتقاد دارم، نه به تعدد تخصص.”
کیفیت و نحوه جذب استاد در اینجا (گروه طراحی صنعتی) به نسبت ایده ال های جهانی و هدف شما، چگونه است؟
مسئولیت معرفی اساتید حق التدریس و تأیید صلاحیت تخصصی ایشان با گروه آموزشی و بنده است و مسئولیت تأیید و جذب آنها با دانشکده و دانشگاه. یک کارگروه جذب در دانشکده وجود داره که اعضای مختلفی از جمله رئیس دانشکده ها در آن عضو هستند. این کارگروه پس از معرفی استاد از طرف ما (گروه طراحی صنعتی) صلاحیت عمومی آنها را بررسی و نتیجه را اعلام می کند.
فرایند شناسایی و معرفی استاد نیز از جانب ما بدین گونه است که یا ما خودمون افراد را می شناسیم و دعوت به همکاری می کنیم (که البته در بیشتر موارد اینگونه است/یعنی شناخت لازم است و این شناخت پارامترهای متعددی را شامل می شود) یا در پاره از موارد از روی پورت فولیو ها، رزومه ها و CV های دریافتی تصمیم می گیریم چه کسانی را دعوت کنیم.
من در کل اعتقاد به تنوع تخصص دارم، نه تعدد تخصص در یک گروه آموزشی. یعنی تلاشم اینست که اساتید با گرایشات متنوع را جذب گروه بکنم. جذب اساتید هیئت علمی داستان بسیار پیچیده تری دارد و فعلا بایستی از طریق وزارت علوم صورت پذیرد و پروسه ای طولانی دارد.
سیستم آموزشی گروه (طراحی صنعتی) را چگونه ارزیابی می کنید؟
کم و بیش سیستم آموزشی در سایر نقاط دنیا نیز به همین شکل است ولی نکته مهم در این سیستم تعهد است یعنی تعهدی که افراد به خودشون و کارشون دارن. مثلاً در دانشگاه های خارج از ایران (استرالیا) وقتی شب و دیروقت وارد دانشکده ای می شوید، می بینید که چراغ اتاق بسیاری از اساتید و دانشجویان دکترا روشن است و مشغول کار و پژوهش هستند.
من خودم خیلی وقت ها با استاد راهنمایم بعد از ساعت کاری و در پایان شب جلسه داشته ام و صحبت کرده ام، چیزی که اینجا محال است. که این البته خود چند دلیل دارد، یا مقررات حضور در دانشگاه این اجازه را نمی دهد یا به لحاظ مسئولیت زیاد افراد، این وقت حاصل نمی شود یا بدلیل چند شغلِ بودن اساتید ایشان فقط می رسند که تدریس کنند و سریع از دانشگاه خارج شوند و یا محیط فیزیکی مناسبی هم برای این تعامل وجود ندارد و یا اساساً اعتقادی به این نوع کار سخت و سخت کوشی نه از سمت استاد و نه از سمت دانشجو وجود دارد.
همه اینها وقتی دست به دست هم می دهند شرایط خوبی را برای کار علمی و دانشگاهی فراهم نمی آورند. من حتی طرح معماری داخلی گروه طراحی صنعتی را با تحمل سختی های بسیار نیز تغییر دادم تا برای اساتید پایگاه سازی شود و بتوانند براحتی در گروه بمانند و به تحقیق و انجام کارهاشون بپردازند. البته تأمین محیط کالبدی فقط یک حلقه از این زنجیر طولانی است و تأمین همه این حلقه ها در حوزه اختیارات یک نفر نیست، و همه باید بخواهند تا تغییر مثبتی را رقم بزنند.
پس از بازگشتم از خارج از کشور، جزو اولین اقداماتم این بود که مجوز حضور در دانشگاه تا دیروقت را کسب کنم و دانشگاه هم موافقت کرد ولی این شرایط برای همه اساتید مهیا نیست، البته اگر اراده و تعهدی باشد راه حتماً هموار خواهد شد. این را هم باید اضافه کنم که هر چه گروه طراحی صنعتی دانشگاه هنر دارد از سوی اساتیدی است که صبورانه و بزرگوارانه خود را وقف آموزش طراحی و گروه کرده اند و من مطمئن هستم که اگر حلقه های دیگر زنجیره آموزش نیز تأمین گردد این گروه خواهد توانست تغییرات قابل توجه تری را در عرصه طراحی کشور ایجاد نماید.
“عالمم به این حقیقت که نمی تونم همه چیز رو تغییر بدم ولی حداقل به کمک همکاران در بچه ها انگیزه رو بوجود آوردم.”
لطفاً راجع به فعالیت هاتون در جهت ارتقاء گروه کمی توضیح بدهید که در این رابطه نقدها و واکنش های منفی هم وجود داره. مثلا شاید بعضی ها نظرشون اینه که شما قوانین سخت گیرانه و غیرمنصفانه ای را بطور مثال در داوری های پایان نامه ها قرار دادین، بخصوص برای دانشجویانی که ترم ها و سالها با روش قدیم تحصیل کردند و آموزش دیده اند. نظرتون چیه؟
استفاده از واژه سخت گیری در مورد من و گروه طراحی صنعتی کمی بی انصافی است. زیرا من وقتی خروجی کار خودمون را در برابر استاندارد های جهانی ارزیابی می کنم و می بینم تناسب مورد انتظار را نداشته است. خوب، از نظر من این قوانین برای ارتقاء سطح علمی “تعهد” است، نه سخت گیری. من خودم را نسبت به هدفم متعهد می دانم. ولی متأسفانه حتی بعضی از همکاران ما نیز در اشاعه این تصور نادرست در ذهن دانشجویان مؤثر بوده اند.
من در کل قبول ندارم که آدم سخت گیری هستم. به هر حال اصلاح از یه جایی باید شروع بشه شاید این تصور هم که دانشجویان می اندیشند، ما به یکباره اصلاحات کردیم، دقیق نباشد. ما اصلاحات را گام به گام شروع کردیم.
“ما داریم سعی می کنیم در قضاوت هایمان عدالت محوری را پیشه کنیم و این عدالت باعث میشه تا انگیزه کار بهتر ایجاد بشه.”
به نسبت قبل از دوره مدیریت شما، احساس می شود کمی نقدهای متفاوتی از پایان نامه ها انجام داده میشه و نکته دیگر اینکه شما فکر می کنین ابزاری که برای این تغییرات لازمه در اختیار دارید، مثلاً بقیه اساتید هم دغدغه های شما رو دارن، یعنی انرژی و فضای ذهنی شما بطور درست به دانشجویان منتقل می شود؟
ببینید اولاً خود دانشجویان این را بارها اذعان کرده بودند که قبلا نظام کلی قضاوت ها نظام مند نبوده و این به مفهوم حقیقی نبودن قضاوت ها است. ولی ما الان در گروه طراحی صنعتی می خواهیم فاصله نمره ای بین کارها، مثل فاصله کیفی خود کارها حقیقی باشد. دوماً حداقل من تلاش کردم تا با کمک همکارانم این انگیزه را ایجاد کنم تا دانشجویان بدانند اگر تلاش کنند نمره خوبی می گیرند اگرچه اصلاً دوست ندارم دانشجویان برای نمره کار کنند.
الان دیگه دانشجویان می دانند که دیگه اینطوری نیست که هر کاری تحویل بدهند ۱۶ را خواهندگرفت. ما داریم سعی می کنیم در قضاوت هایمان عدالت محوری را پیشه کنیم و این عدالت باعث میشه تا انگیزه کار بهتر ایجاد بشه. یک نکته دیگر این که، نقد با قضاوت متفاوته! من ممکنه نقد کنم ولی در قضاوتم خیلی مسائل را تأثیر نمی دهم.
بعضی وقت ها دانشجویان فکر می کنند من در پروژه ها تعداد نقد هام را می شمرم و به اون تعداد نمره کم می کنم، ولی اصلاً اینطور نیست!! چیزی که معیار من برای قضاوت نهایی برای موارد ارزیابی است تعداد نقد هایم در این موارد نیست، بلکه پتانسیل یا جامعه شناسی صنعتی که من آن را به درس “جامعه و طراحی” تبدیل کردم. به اساتید دیگه هم گفته ام بدلیل قدیمی بودن سیلابس دوره کارشناسی، سعی کنند با تغییرات مثبت، باگ های موجود در دروس را رفع کنند.
بطور کل در جهت اصلاح سیلابس ها تلاش کرده ایم و خیلی از مراحلش در وزرات خانه (وزارت علوم) در دست انجام است. ولی کلاً شما می دانید که این کارها مخصوصاً وقتی قرار است تغییری در طرح درس ها و سیلابس درسی در سطح یک وزارتخانه ایجاد شود کار یک روز و دو روز نیست. در دوره کارشناسی ارشد نیز ما کم و بیش همین رویکرد را داشتیم و اصلاحاتی انجام دادیم ولی در دانشگاه تهران چند وقت پیش یک کمیته بازنگری سیلابس کارشناسی ارشد تشکیل شد که از من هم دعوت شده بود در آن کمیته باشم، البته افراد زیادی بودند از دانشگاه های علم و صنعت، تهران، الزهراء و … و قرار بود در آنجا سیلابس دوره ارشد دانشگاه تهران بازنگری گردد و من خودم تعدادی از دروس این سیلابس جدید را در این کمیته یا از نو ایجاد کردم یا مورد بازنگری قرار دادم.
خوشبختانه سیلابس جدید در دانشگاه تهران اجرایی شد، ولی در دانشگاه هنر بدلیل توقفی که معاون آموزشی وقت در این مسئله ایجاد کردند، اجرا نشد.
“هدف نهایی من اینست که دوره کارشناسی را گرایشی و دوره ارشد را پژوهشی کنم. ولی شاید مجبور باشیم در چند گام این تغییر را ایجاد کنیم.”
از آینده و برنامه هاتون برای آینده گروه، بگویید.
من برای گروه طراحی صنعتی، هفت رخ ترسیم کرده ام که می خواهم همه این رخ ها را بدرستی آرایش کنم. چهره هایی چون رخ علمی – اجتماعی – صنعتی – حرفه ای – اقتصادی – حقوقی و بین المللی، که در این زمینه ها نیز از تعدادی از اساتید خواسته بودم مدیریت برخی از اون ها را بعهده بگیرند و به جلو ببرند. البته و متأسفانه گروه طراحی صنعتی تنها تصمیم گیرنده در تحقق این اهداف و رخ ها نیست!!!
از طرف دیگر جدا از این هفت رخ، ما تلاش کردیم به دانشجویان طراحی صنعتی در عمل نشان دهیم که هدف ما توسعه تخصصی و اجتماعی ایشان است. مثلا برای ورودی های جدید جشن ورود بگیریم تا بتوانیم فضای خوب و شادی در بدو ورود براشون ایجاد کنیم. همچنین برای همین ورودی های جدید از میان دانشجویان سال های بالاتر همیار تعریف کردیم تا بچه ها بتوانند مسائل خودشون را در چند ماه اولیه که وارد دانشگاه شدند با کمک این همیار ها مرتفع کنند و بدین وسیله زودتر وارد جو دانشگاه بشوند.
ما کلاً از بچه ها خواستیم فعال تر و مؤثر تر باشند در رویداد های مختلف مانند مسابقات شرکت کنند و خودشون را بهتر نمایش دهند. من در این مدتی که مدیریت گروه را پذیرفتم سعی کردم در ابتدا، خلأ های گذشته را سر و سامان بدهم و در درجه دوم بتوانم گروه را حول ۴ محور ارتقاء بدهم. ۱۱- تولید “دانش” کنیم و موجبات انتقال آن را فراهم بیاوریم. ۲- “خلاقیت” دانشجویان را پرورش دهیم ۳- “استدلال های” ایشان را با انجام پروژه های مختلف تقویت کنیم و ۴- زمینه را برای “کشف” حقایق و زمینه های جدید آماده کنیم و گسترش دهیم.
در نتیجه با این سیستم خروجی های ما از گروه (دانشجویان) یا همان طراحان آینده، می توانند هر کجا که باشند، خودشان را براحتی پیشرفت دهند. برنامه ریزی نهایی من برای دوره های کارشناسی و ارشد بدین گونه است که دوره کارشناسی را بصورت گرایشی برگزار کنیم و دوره ارشد را بصورت پژوهشی. یعنی دو سال آموزش عمومی و ۲ سال آموزش تخصصی (گرایشی) در دوره لیسانس داده شود و در نهایت مدارک دانشجویان با گرایش آموخته شده صادر شود.
البته در اجرای این برنامه یکسری مشکلاتی وجود دارد که شاید لازم باشد در چند گام به این هدف برسیم. دستور کار فعلی ما اصلاح وضع موجود جهت انطباق بیشتر با نیازهای جامعه و صنعت است و تغییرات ساختاری و بنیادین را زمانی شروع می کنیم که تصویر روشنی از نقشه راه کشور در عرصه طراحی صنعتی داشته باشیم.
نحوه پذیرش دانشجو در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه، بنظر شما مطلوب است؟
ما در نحوه پذیرش دخالتی نداریم. من فکر می کنم، مشکلی که ما داریم یکدست نبودن دانشجوهاست (از رشته های مختلف می آیند). مشکل دیگه تعداد زیاد دانشجویان است که در هر دوره پذیرش می شوند. ولی به غیر از این دو موضوع مشکل خاص دیگری نیست. من معتقدم اگر ما در دبیرستان هامون دوره های دیزاین داشته باشیم، کانون های فکری برای تفکر طراحی در دبیرستان ها و یعنی در سنین پایین تر قوام می گیرد و شاید شرایط بهتری را فراهم کند. حداقل افراد با آگاهی بیشتر و کاملتری انتخاب رشته خواهند کرد.
“همه کارگاه های طراحی صنعتی را در این دانشگاه به غیر از کارگاه مدل (کارگاه ساخت ماکت)، یک تقلید نامناسب از دوره باهاوس می دانم.”
شرایط کارگاه های طراحی صنعتی را در این دانشگاه (دانشگاه هنر) چگونه ارزیابی می کنید؟
غیر از کارگاه مدل (ماکت سازی) ، کارگاه های دیگر را یک تقلید نامناسب از دوره باهاوس می دانم و به نظر من بدین شکل فایده ای نداره و کارگاه های تخصص و کوچکی که دانشجویان خودشون در زیرزمین های خانه شان برپا می کنند، بسیار مفیدتر و مؤثرتر است. در کارگاه های ما نه بچه ها بطور کامل پروسه های ساخت را یاد می گیرند و نه این کارگاه ها ابزاری است برای خلاقیت آنها. فقط هست که بگوییم کارگاه هم داریم البته فعلاً بودنشان بهتر از نبودنشان است.
متأسفانه اکثر تجهیزات موجود در کارگاه ها از کالیبراسیون اصلی خارج شده اند و خیلی هاشون نیاز به تعمیر دارند ولی با توجه هزینه ای که در بر دارد دانشگاه زیربار برخی از تعمیرات نمی رود. تلاش داریم که در اولین فرصت (وقتی چند صد میلیون پول بدست آوردیم!!) این کارگاه ها را به یک کارگاه مدرن و در زیر یک سقف تبدیل کنیم.
بزرگترین نقد (ایراد) در طراحی صنعتی ایران چیست؟
من در مورد آموزش طراحی صنعتی نظر می دهم. به تازه گی یک طرح پژوهشی انجام داده ام تحت عنوان “ارزیابی درونی گروه طراحی صنعتی” که در آن بسیاری از ضعف ها را مشخص کرده ام و در نهایت نیز برای آنها پیشنهاد و راهکار ارائه داده ام. نتایج این تحقیق ۹۰ پیشنهاداست که بترتیب از سطح درون گروهی آغاز می گردد تا دانشکده، دانشگاه و اصلاحات در سطح وزارت علوم .
همه این نتایج براساس آمارها و مدارک مستند بدست آمده است. بطور مثال در سطح گروه می بایستی برنامه (برنامه بلند مدت) تعیین شود (که تبیین کرده ایم)، هدف و مأموریت گروه معین شود و یا ادغام مدیریت مقطع کارشناسی با ارشد. در سطح دانشکده تمرکز گرایی در گروه طراحی صنعتی، برگزاری دوره های ارتقاء اساتید و یا ایجاد انگیزش مادی برای آنها. در سطح وزارت خانه مثلا پیشنهاد تفویض اختیارات بیشتر به دانشگاه ها و دانشکده ها و یا کاهش نسبت استاد به دانشجو از ۴۰/۱ به ۱۶/۱ و بسیاری پیشنهاد های دیگری که در این پژوهش مطرح شده که هرکدام گویای وجود ایرادی در سیستم بوده است.
“بطور سیستماتیک هیچ ارتباطی از دانشگاه با صنعت برقرار نشده است.”
چه اقداماتی برای برقراری ارتباط با صنعت در گروه صورت گرفته است؟
بطور سیستماتیک، هیچی! ولی بصورت موردی سعی کردیم کارهایی انجام بدیم. در چند مورد بوده که با صنعت ارتباط برقرار کردیم ولی اونها هم بطور سیستماتیک صورت نگرفته بوده و نمیشه روش حساب کرد. البته اخیراً اقدامات دیگری صورت داده ایم که امیدوارم در آینده جواب بدهد. اجازه بدهید وقتی این اقدامات به ثمر نشست، راجع به آنها با شما صحبت کنم.
برای سیستماتیک کردنش چه برنامه ای دارید؟
ما پیشنهاد هایی به دانشگاه دادیم، ولی تحقق آنها نیازمند پایه های قانونی و اقتصادی است که بایستی از طرف دانشگاه و یا حتی وزارتخانه ایجاد شوند. به هرحال اسناد بالادستی در یک جامعه مهم هستند و باید در موازنه ها دیده شوند. البته من نقدی هم بر توازن رابطه بین دانشگاه با صنعت دارم. بدین ترتیب که، دانشگاه هم بایستی شایستگی های پذیرش توسط صنعت را در خودش ایجاد کند! این رابطه موجود توازن ندارد. نمی شود که فقط از صنعت انتظار داشت که ما را حمایت کند. ما هم بایستی یک مقدار خودمان را بیشتر بسازیم.
“ما با دانشگاه علم و صنعت ایران کنسرسیومی تشکیل داده ایم، اگرچه فعلاً رسمی نشده ولی شکل گرفته است.”
راجع به وضعیت جمعیت یا انجمن صنفی – علمی طراحی صنعتی یک مقدار برامون توضیح بدین؟
ببینید، قبلاً وجود داشت بعد اختلاف افتاد و مدتی مسکوت ماند و آخر هم منحل شد. البته فعالیت های پراکنده ای در این زمینه صورت گرفته ولی هیچ کدام تا این لحظه کانونی و همگرا نبوده که امیدوارم در آینده باشد. من زمینه فعلی را برای تشکیل انجمن صنفی بسیار مناسب می بینم.
“من در طراحی صنعتی الگوی خاصی نداشتم.”
الگوی شما در طراحی صنعتی (شخصیت) یا بطور کلی آرمان تون چی بوده؟
من الگوی مشخصی نداشتم و یا به عبارتی همه الگوی من هستند. همانطور که گفتم من پیرو Free Domain Design هستم. ولی به لحاظ پژوهش به افراد بزرگی در این زمینه علاقه مند هستم مثل Ken Friedman و Klaus Krippendoff . این افراد را خیلی دوست دارم و از شخصیت علمی شان بسیار لذت می برم. اگر در کنفرانس های خارج کشور که شرکت می کنم ارائه یا ورک شاپی داشته باشند، حتماً شرکت می کنم در عین حال این بدین معنی نیست که پیرو سبک ایشان هستم.
فعالیت حرفه ای تون خارج از دانشگاه به چه صورتی است؟
من کم و بیش خودم را وقف گروه طراحی صنعتی و آموزش دیزاین کرده ام. بنابراین فرصت کمی برای من باقی می ماند تا در بیرون از دانشگاه هم فعالیت کنم. ولی در همین فرصت محدود وقتی قرار باشد (که هست) بیرون از دانشگاه کار کنم، با اهداف کاملاً حرفه ای (مالی و تخصصی) کار می کنم. در حال حاضر یکسال نیم است که درگیر پروژه ای ملی در صنعت فولاد هستم که شاید بتوان منافع آن را نیز ملی قلمداد کرد. ولی متأسفانه فعلاً نمی توانم توضیح بیشتری راجع به آن بدهم. من کار فرهنگی نیز انجام می دهم و در توضیح آن باید بگویم که مقاله می نویسم، حضور در هیئت تحریریه دستاورد، راهنمای پروژه های دکترا هستم، همکاری با شهرداری ها و چند کار خرد و ریز دیگر.
هدف آینده حرفه ای شما چیه؟
من حدوداً ۱۸ سال در صنعت کار کرده ام ولی الان آینده خودم را کاملاً در صنعت نمی بینم. من در صنایع بسته بندی، لوازم خانگی و صنایع هواپیمایی کار کرده ام، ولی می خواهم الان از تجربه خودم قلم بزنم و پژوهش کنم. البته اگه یک کار خوب طراحی هم به من پیشنهاد بشه انجام خواهم داد ولی علاقه مندی فعلی من آموزش و پژوهش در عرصه دیزاین است.
“سبک های موسیقی نو و ابداعی برام جالبه، ولی معنی آن این نیست که به آنها هم گوش می دهم.”
چه موسیقی (سبک موسیقی) یا نوازنده ای را خیلی دوست دارید؟
سبک جاز (Jazz). آهنگ های گیتار لایت را هم خیلی دوست دارم. خیلی سعی کردم با سبک سنتی ارتباط برقرار کنم ولی زیاد موفق نشدم و به نسبت سبک پاپ را بیشتر ترجیح می دهم. همچنین سبک های ابداعی رو هم دوست دارم. نوآوری در موسیقی و اجرای کار نو، برام جالبه!
یک هنر یا اثر شاخص هنری و تأثیرگذار برای شما ، که خیلی علاقه مند هستید؟
من تابحال تابلویی ندیدم که ازش بدم بیاد! مثلاً سبک رئال وامپرسیونیستی را می پسندم. ولی تنها چیزی که خوشم نمیاد، هنر اتفاقیه. یعنی اونهایی که رنگ را می پاشن روی بوم یا هرچیز دیگری شبیه اون. معمولاً کارهایی که یک زمینه یا محتوای ایدولوژیک، اجتماعی و یا فرهنگی داشته باشه، من را بسیار جذب می کند. البته آثار خوب معماری هم همیشه مرا جذب کرده است.
راجع به فیلم چه نظری دارید؟ کارگردان یا فیلم خاصی در خاطر دارید که براتون جذاب بوده؟
فیلم هایی که شما را وادار به تفکر می کند، دوست دارم. مثل فیلم Beautiful Mind . البته من فیلم های تاریخی و کمدی را نیز دوست دارم، مثل فیلم Dinner For Schmucks که خیلی بامزه است و شاید بشه گفت که یک کلاس درس برای طراحان صنعتی هم هست.
“شاید بشه گفت که من عاشق شنا کردن هستم.”
ورزش مورد علاقه تون؟
شنا را خیلی دوست دارم، شاید بشه گفت عاشق شنا کردن هستم. بطور کلی شهرهای ساحلی که امکان شنا وجود داره را برای تفریح، ترجیح می دهم. من به همراه پسرم هفته ای بین ۳ تا ۴ کیلومتر شنا می کنم. البته من در هفته تقریباً ۳ کیلومتر می دوم و ۶ کیلومتر دوچرخه سواری می کنم. (پیشترها در سطح شهر ولی فعلاً در باشگاه)
تفریح و سرگرمی شما چیه؟
خواب برایم بهترین تفریح است چون واقعاً کمبودش را دارم. همچنین شام خوردن بیرون از خانه با خانواده ام را خیلی دوست دارم و اگر وقت اضافه هم پیدا کنم فیلم نگاه می کنم.
غذا (خوراکی) مورد علاقه تون؟
من میوه خیلی دوست دارم و معمولاً برای شام سالادی از میوه می خورم (حساب میهمانی ها و رستوران ها جداست). راجع به غذا سلیقه خاصی ندارم فقط غذاهای چرب و چیلی دوست ندارم. در کل نسبت به غذا موودی هستم بعضی وقت ها از خوردن قورمه سبزی لذت می برم و بعضی اوقات دیگر، فقط یک املت با چاشنی فلفل.
نکته ای هست در شخصیت شما که بخواهید آن را بیان کنید (ویژگی شخصیتی که شاید بخواهید دیگران را از آن مطلع کنید)؟
تلاش می کنم که “رک” باشم. و “صداقت” را در تمام سطوح آن مبنای رشد فرد و جامعه می دانم، چرا که سعادت را به گفته ی ماهاتما گاندی فقید، در گروی یکسانی اندیشه، گفتار و کردار می دانم.