چندی پیش ویدیویی منتشر شد از برنامه حالا خورشید به مجریگری رضا رشیدپور که در آن کودکی خردسال خود را به عنوان طراح خودروهای کانسپت معرفی می کرد. ادعاهای مطرح شده از سمت این کودک مبنی بر دریافت دعوت نامه از دانشگاه های خارجی به منظور تدریس و دعوت به همکاری از طرف شرکت های مطرح خودروساز جهان مورد توجه و انتقاد بسیار قرار گرفت. بخش قابل توجه این بازخورد ها از رویکرد رسانه ملی در قبال این مسئله و رفتار غیر حرفه ای در زمینه صحت سنجی مطالب ارائه شده شکایت داشت که هدف این بحث نمی باشد. در این بین اما بازخورد جامعه طراحی صنعتی و مسائل مطرح شده در حاشیه این رویداد حاشیه ای بسیار قابل تامل بود.
دلیل من برای نگارش این مطلب، نوع واکنش جامعه طراحی صنعتی به این اتفاق بود. اینکه چنین بی پروا به تمسخر و انتقاد این برنامه پرداختیم بدون آنکه سهم خود را از این موضوع ببینیم و توجه کنیم که هر سال شاهد مطرح شدن ادعاهای فرا واقع، دروغ یا تحریف شده از جانب افرادی متخصص در درون جامعه طراحی صنعتی هستیم بدون آن که عکس العملی به آن ها نشان دهیم.
اگر تلاشی کنیم به چرخاندن انگشت اتهام به سمت جامعه طراحی صنعتی و خودمان به عنوان عضوی از این جامعه، با سه مسئله مواجه می شویم:
البته هیچ کدام از این مسائل مختص جامعه طراحی صنعتی نیست، اما دو مورد اول بیشتر ریشه در فرهنگ عموم جامعه دارد و مورد سوم ریشه در فرهنگ حرفه ای و کاری.
مسئله اول را می توان در جایگاه ما به عنوان یک کشور جستجو کرد. در کشوری زندگی می کنیم که با وجود زیرساخت های با ارزش فرهنگی، علمی و صنعتی و همچنین تلاش های فراوان قشر تحصیل کرده، همواره در نگاه کشورهای پیشرفته با همسایگان اغلب فقیر و عقب مانده خود هم تراز می شود. واکنش ما به این مسئله در سطح جامعه و در سطح دولت این شده است که هر دستاوردی را به عنوان نمادی از تفاوت ایران با همسایگان خود بزرگ کنیم و به نمایش بگذاریم.
مشکل از آن جایی آغاز می شود که در ناخودآگاهمان احساس می کنیم این عناوین فقط مصرف داخلی دارد. ناامیدی ناشی از بی تاثیر بودن این ادعاها در تغییر جایگاه کشورمان، ما را بر آن می دارد تا این بار خود را از جامعه ای که پیشرفت ناپذیر می پنداریم جدا نشان دهیم و قصه ای از پیشرفت خودمان را بزرگتر از واقع نمایش دهیم تا به همین جامعه بفروشیم. این رویکرد در ادبیاتی مشهود است که علاوه بر معرفی دستاورد شخص، بر عدم توانایی ذاتی سایرین در دسترسی به چنین دستاوردهایی تاکید دارد. نتیجه این تفکر هم خلاقیت ما در تولید القاب و عنواینی از جنس “ترین های طراحی صنعتی” بوده و این سوالها را که “چقدر توانسته ایم از زمان ورود این رشته به ایران گره ای از زندگی مردم باز کنیم، چرخی از اقتصاد، علم و فرهنگ کشورمان را به حرکت در بیاوریم یا تعاملی درست با همکارانمان داشته باشیم؟” بی پاسخ گذاشته ایم.
یکی از اصلی ترین دلایل تکرار مسئله اول همان بی تفاوتی جمعی ما است. به عنوان یک جامعه گاهی در قبال حقیقت یابی و صحت سنجی این گونه ادعاها به طور کل منفعلانه عمل می کنیم و گاهی به صورت فردی وارد عمل شده و سیل ایمیل هایمان به سمت شرکت ها و موسسات خارجی برای بر ملا کردن دروغ روانه می شود. و این نتیجه ای نداشته جز جسارت روز افزون عده ای سود جو در ساخت عناوین جعلی، کپی برداری از آثار دیگران و رسانه ای کردن وقیحانه ی دستاورد های دروغینشان.
این موضوع که چرا جنبه مثبت رقابت و کسب اعتبار، گاهی با حاشیه های ناپسند همراه می شود را می توان در ضعف اخلاق حرفه ای جستجو کرد. دانشی که جای خالی آن در فضای دانشگاهی ایران به عنوان تنها نقطه مشترک همزیستی جامعه طراحی صنعتی پررنگ به نظر می آید. متاسفانه با وجود گذشت بیش از هفت دهه از آغاز فعالیت دانشگاهی در ایران و با تمام پیشرفت ها و دستاوردهایی که در زمینه علم آموزی و تولید علم داشته ایم، هیچ تلاشی در جهت تربیت اصولی انسان هایی با اخلاق حرفه ای، با بازده واقعی در صنعت، با درک درست از کارکرد اقتصاد، مسلط به قراردادهای قانونی و آشنا به حقوق خود و همکاران نکرده ایم. تنها به این بسنده کرده ایم که شاید دانشجویان در تعامل با یکدیگر در پروژه های مختلف به صورت تجربی (و نه علمی) به نتایجی برسند! علاوه بر این، وجود نداشتن فعالیت صنفی باعث شده که افراد یا به صورت تجربی و سلیقه ای به نگارش قراردادهای کاری بپردازند و یا بر اساس شالودهی قراردادهای طراحان گرافیک و معماران به انواعی از قرارداد برسند که نتیجه آن به اختلافات طراحکارفرما می انجامد یا از به سرانجام رسیدن پروژههایی با کیفیت مطلوب جلوگیری می کند و یا اعتبار باقی طراحان را خدشه دار می سازد.
و در نتیجه پرسیدن چنین سوالاتی در ذهن همه ی ما خاطراتی را زنده می کند؛ اینکه علم آموزی ما چه مقدار با ابزار هایی همراه بوده که کیفیت زندگی تخصصی و حرفه ای ما را بهبود ببخشد؟ زمینه های هم زیستی حرفه ای را چگونه و از کجا آموختیم؟ گروههای بی نظیر با دستاوردهای با ارزش چرا صرفا به دلیل آشنا نبودن با اصول کار گروهی و اخلاق کاری باید از هم بپاشید؟ محصولاتی با طراحی مناسب چرا به دلیل اختلافات قانونی قابل پیشگیری مابین کارفرما و طراح به سرانجام مطلوب نمی رسند؟ چرا بدون توجه به اصول مستند سازی و مرجع دهی، دستاوردهایی با عناوین غیرحرفه ای و مبالغه آمیز معرفی شدند و حتی ارزش واقعی خود را زیر سوال بردند؟ چرا ایده هایی به دلیل دانش کم در زمینه حق مالکیت معنوی، به عامل درگیری خالقان آن ها تبدیل شد؟ چرا افرادی با رفتار ناصحیح در قبال همکاران و کارفرمایان و با قرارداد های سلیقه ای، تصویری بد از جامعه طراحی صنعتی به جا گذاشتند؟
این مسائل ریشه در اخلاق جامعه ما ندارد و هیچ لزومی به یادگیری تجربی تمام این موارد با بهای گزاف نیست. آموزش تخصصی و اصولی به صورت چند واحد درسی مستقل در سال های آخر دانشگاه می تواند به مقدار قابل توجهی از هدر رفتن انرژی فکری و سرمایه انسانی ما پیشگیری کند.
نیاز است تلاشی کنیم برای نهادینه کردن اخلاق حرفه ای در جامعه طراحی صنعتی تا شاید روزی در زمرهی “با اخلاق ترین” رشته ها در ایران باشیم.
نویسنده: سیاوش جعفری جوزانی
فراخوان مسابقه طراحی برای کودک نگهداری از کودکان در خانه های آپارتمانی با متراژ کم،…
پس از چهار تجربه موفق در برگزاری دوره آنلاین طراحی محصول، آکادمی یوزراکس اقدام به…
روز چهارشنبه 8 دی ماه 1400 ساعت 10 صبح، نمایندگان مجمع عمومی موسس انجمن صنفی…
پس از سه تجربه موفق در برگزاری دوره آنلاین طراحی محصول آکادمی یوزراکس اقدام به…
اسباببازی و محصولات کودک معمولاً به تاریخ مصرف کوتاهشان معروفند؛ به این معنا که به…
ضرورت برگزاری: حرکت در مسیر خلاقیت و نوآوری نیازمند شناسایی فرصت های نو در فضای…