دیزاین مان، گفتمان دیزاین – وحید نویدآذر

قسمت اول: داستان طراحی یک

وحید نویدآذر: یک قصه‌ی خیلی خوبی هست راجع به یک صحرای بی‌آب ‌و علف که مردمان آن صحرا واسه‌ی غذا خوردن دنبال موش، عقرب و…می‌گشتند ، دنیا متوجه این صحرا شد و با هواپیما برایشان قوطی‌های کنسرو خیلی خوبی ریخت و مردم بر حسب اتفاق دیدند یک ظرف‌های خیلی خوشگلِ براق روی زمین ریخته و …

قسمت دوم: داستان طراحی دو

وحید نویدآذر: ما سال‌هاست که برای ستاد بحران محصول طراحی و تولید می‌کنیم، از قبیل بیمارستان صحرایی، پل‌های نجات از سیل و … . یک روز آمدند به ما پیشنهادی دادند که برای اطفای حریق هوایی برای جنگل‌ها و مراتع نیاز داریم که یک سیستمی که در کانادا ابداع شده را در اینجا بازسازی کنیم، محصول یک سطل بزرگی بود که ظرفیت آن نزدیک ۳۰۰۰ لیتر بود و هلیکوپتر با یک کابل آن را میگرفت و سطل را می‌برد توی دریاچه و آن را پُر می‌کرد و…

قسمت سوم: داستان شخصی طراح

وحید نویدآذر: برادرم یکی از شاخه‌های این رشته را در خارج از ایران، تحصیل کرد و به نوعی من از آن طریق با این رشته آشنا شدم،در دوران دبیرستان خیلی دوست داشتم در هنرستان درس بخونم ولی مادرم رشته تجربی را برایم انتخاب کردند، ولی نهایتا برای دانشگاه، طراحی صنعتی را انتخاب کردم و…

قسمت چهارم: سوالات

وحید نویدآذر: بزرگترین مانع توسعه‌ی طراحی صنعتی، عدم انطباقِ دانشِ طراحان صنعت و عدم درخواست صنعت نسبت به آن دانش می‌باشد، بنا به قول خیلی از اساتید بنده، ما اقیانوسی هستیم به عمق یک سانتی متر، این بزرگترین خطایی هست که سیستم آموزش ما تا الان اجرا می‌کند، ما باید دانشکده‌های‌مان را تفکیک و تخصصی کنیم و…