مجموعه ویدئوهای “
دیزاین مان” گفتمان دیزاین، را از
اینجا دنبال کنید.
ایجاد گفتمان درهر جامعه ای باعث رشد و شکوفایی آن جامعه خواهد شد، بدون شک جامعه دیزاین کشور نیز از این امر مستثنی نیست.
با توجه به این موضوع تلاش کردیم با برنامه ریزی و تهیه برنامه های متنوعی چون مصاحبه های ویدوئی، گفتگوی زنده از طریق اینستاگرام، نقدها و دستنوشته ها و روش های دیگر گفتمانی را در جامعه دیزاین کشور ایجاد نماییم، بی شک این حرکت در بخش های مختلف جامعه نیاز به گسترش داشته و به کمک تک تک اعضای این جامعه نیاز دارد.
امیدواریم شما هم با در اختیار گذاشتن نقطه نظرات خود در ایجاد این گفتمان مارا یاری کنید.
با تشکر از آقایان داوود اکبری، رضا گنجوی بابت همراهی و همکاری در تولید این مجموعه و آقای حمید قزلو به جهت کارگردانی، فیلم برداری و تدوین این مجموعه از دیزاین مان
مهمان این برنامه:
مهران هاشمی – طراح محصول / روشنایی
قسمت اول: داستان طراحی
مهران هاشمی: ترم سوم یا چهارم بودم که اولین کار من ساخته شد، طراحی یک تابلوی تبلیغاتی self-standing برای شهر اصفهان بود، شرکت طراحی من را پسندید و شهرداری اصفهان نیز تایید کرد و به ما دستور نمومه سازی دادند و من اولین سفر حرفهای ام را نیز برای این پروژه به مدت یک هفته رفتم اصفهان و نظارت کردم تا آن تابلوی تبلیغاتی ساخته و نصب شد. سالها بعد که من به اصفهان برگشتم تمام تابلوهای تبلیغاتی اصفهان یک برداشتی از همان تابلو بود، یعنی یک تاثیر جالبی روی تفکر تابلوهای تبلیغاتی در استان های اصفهان گذاشته بود و … [ادامه در ویدئو زیر]
.
من در آخرین ماههایی که در مجموعه مقصود بودم، متوجه شدم که بعنوان مدیر مرکز طراحی هیچ طرحی نکشیده ام، دنبال بهانه میگشتم که خودم یک محصولی را طراحی کنم ، یک صورت مساله از قسمت مارکتینگ آمد، که یک کاسه میخواستند، یک کاسه قرار بود طراحی بشود که بعنوان کاسه سروینگ وارد بازار شود، من این صورت مساله را برای تیم طراحی نفرستادم و خودم روش فکرکردم و کار کردم و نتیجه اش کاسه ای شد بعنوان کاسه ی “دستهایش” و کاسه ای ساده بود و عکسش رفت روی جلد کتاب یک “دعوت برای تغییر”. بعدا مجموعه چهارباغ هم یک جلسه نقد و بررسی برای کاسه دستهایش گذاشت و فکر میکنم عکس هاش در یکی دو کتاب هم چاپ شد. جزو آن اتفاقات عجیب و غریب زندگیام بود. طراحیاش هم بسیار کار سریعی بود و … [ادامه در ویدئو زیر]
.
قسمت دوم: داستان شخصی طراح
مهران هاشمی: سال چهارم مدرسه انشایی نوشتم و معلمام تشخیص داد که انشاء خوبی هست و برای یک مسابقه ارسال کرد، انشاء من در آن مسابقه اول شد و مجددا یک نفر دیگر این انشاء را برای مرکز آفرینش های ادبی کانون پرورش فکری ارسال کرد. یک روز یک نفر از انجا نامه ی برای من فرستاد و انشای من را نقد کرده بود و این سرآغاز یک نامهنگاری طولانی شد، بین من و دو معلمی که در مرکز آفرینش های ادبی کانون بودند و آن ها من را حمایت کردند و به من نوشتن را یاد دادند و …[ادامه در ویدئو زیر]
.
قسمت سوم: سوالات
مهران هاشمی: یکی از بزرگترین موانعی که سر راه توسعهی طراحی صنعتی در ایران وجود دارد، فقر صنعت است، شما اگر در کشوری زندگی بکنید که صنعت اش درگیر مسالهی بقا است نه درگیر رقابت، آنوقت شما صنعتی را تجربه میکنید که به طراحی صنعتی هیچ احتیاحی ندارد، طراحان صنعتی ما آموزش میبینند که بروند در یک کارخانه و ادعا بکنند که میتوانند برای صنعت حرف های بزرگ بزنند، ولی من کسانی را تربیت میکنم که بتوانند صنایع کوچک زیرپله ای بوجود بیاورند، کسی که میتواند در زیرزمین خونه اش مثلا از تیر و تحته و.. یک آباژور درست بکند و به این ترتیب بیزینس زندگی اش را بگرداند. بخاطر اینکه اقتصاد کوچک را نمیداند، قرارداد بستن بلد نیست، ما در دانشگاه در مورد اینکه چگونه با یک بیزینسمن روبرو بشویم و بهش کمک کنیم که ما را بعنوان یک سرمایه فکری قبول کند، آموزش ندیده ایم. و… شما با هر تولید کننده ای که صحبت کنید از اینکه در کشوری زندگی میکند که قوانین کشورش از تولید حمایت نمیکند، گله میکند و… [ادامه در ویدئو زیر]
.