مقالات

آیا طراحی جواهرات ، یک مدیوم مستقل بیان هنری است؟ (بخش اول: دهه ۵۰ و ۶۰)

سیر تحول جواهرسازی از یک هنرکاربردی به یک هنرمحض در نیمه دوم قرن ۲۰

مقدمه

 تا پیش از قرن بیستم، جواهرات هنوز به عنوان یک مدیوم مستقل بیان هنری به رسمیت شناخته نشده بود. اگرچه تعدادی از هنرمندان نیمه اول قرن بیستم همچون پابلو پیکاسو، سالوادر دالی، الکساندرکالدر و… جواهر هم میساختند، اما آنها به طراحی و ساخت جواهرات، فقط به عنوان یک ابزار هنری جانبی در کنار دیگر آثارشان توجه میکردند. از اواخر دهه ۱۹۵۰ و مخصوصا در طول دهه ۱۹۶۰ شاهد یک رنسانس هم درطراحی جواهرات و هم درمفهوم جواهرات هستیم. اندک اندک جواهرات به عنوان یک شاخه مستقل هنری پذیرفته شد و در نتیجه، نفوذ هنرهای زیبا در آن حایز اهمیت بیشتری شد.

بنابراین، کارکرد جواهرات نیز تغییر کرد. جواهرات بخشی از نیاز به “خود بیانگری” استفاده کننده اش را ارضا میکرد. فرد با پوشیدن جواهرات، نظر و عقیده خود را درمورد آن جواهر اعلام می نمود و خود را با تجربه آفرینندگی طراح سهیم می کرد. ارج و قرب رو به افزایش جواهرات نزد مردم، پیش از این تا این اندازه، هرگز وجود نداشت. اعلان های مسابقات مختلف جواهرات، برپایی نمایشگاه ها، آثار جدید به نمایش درآمده در گالری های مختلف و نمایشگاه های انفرادی، همه و همه موجب بوجود آمدن رویکردهای جدید و تحریک بازار شدند. جواهرات به شاخه ها و عرصه های تاکنون نیازموده ای وارد شد که دقیقا پی آمد تحول اقتصادی عظیمی بود که منابع سرمایه گذاری برای چنین توسعه ای را فراهم می نمود.

 

نفوذ سبکهای مختلف هنرهای زیبا در جواهرات در دهه ۵۰ و ۶۰

۱) هنر نامتعارف Informal Art

یکی از اولین تأثیرها، جنبش هنرنامتعارف بود که فارق از هرگونه بازنمایی تصویری (فیگوراتیو) در اواخر دهه ۱۹۵۰ در اروپا همه گیر شده بود. مواد نامرسوم همچون پارچه، پلاستیک، شن و ماسه و سنگ و… به چارچوب تصویر راه یافته بود و در کنار هم با ساختاری آزاد، بافتی قابل لمس ایجاد می کردند که احساسات جدید لامسه را  تحریک می نمود.

از شاخصترین نمایندگان این سبک برادران پومودورو Arnoldo & Gio Pomodoro در ایتالیا بودند که هم مجسمه ساز و هم جواهرساز بودند. آنها از سطوح شکاف دار و ازهم گسیخته و کبره بسته استفاده می کردند.

۲) کانستراکتیویسم جدید New Constructivism

اساس کانستراکتیویسم جدید ، ترکیب بندی هندسی عناصری همچون سطح، خط، ارزش و رنگ می باشد. نفوذ آن درطراحی جواهرات غیر قابل انکار است .

Friedrich becker فردریش بکر از سال ۱۹۶۵ جواهراتی متحرک ساخت که نمونه های عالی اشکال خالص هندسی اند. سطوح دارای نورهای متالیک شدیدی است که در طلای سفید به بهترین شکل خود را نشان می دهد. تکنیک ظریف و دقت ۱۰۰/۱ mm وی در آثارش، در کاربرد جواهراتش بسیار حیاتی هستند.

۳) هنر پاپ (pop art)

در اواخر دهه ۱۹۵۰ هنر پاپ در میان عامه مردم به عنوان سبک هنری که به بازنمایی های واقعی می پردازد، مورد قبول واقع شده بود. موضوعات روزمره زندگی مدرن ، تبدیل به چیزهایی هنری شدند و جذابیت زیبا شناسانه تولیدات مصرفی دوباره مورد توجه قرار گرفت.

Karel Niehorster کارل نیورستر موتیو های هنر پاپ را مستقیما در گل سینه ای در سال ۱۹۷۲ به کار برده است . در این گل سینه یک لب انسان بوسیله زیپی باز شده است . این قطعه جادوی زمان حال را در خود حفظ کرده است .

 

Bruno martinazzi برونو مارتینزی (متولد۱۹۲۳) از بخش هایی از بدن انسان درآثار ش استفاده می کند، همچون انگشت شست که در النگوی سال ۱۹۷۰ اش دیده می شود. در اولین برخورد، این قطعه می تواند همچون بخشی کم اهمیت از بدن انسان در چارچوب هنر پاپ به نظر آید . اما برای “مارتینزی” هر شکلی می تواند ابزاری جهت ارتباط باشد.

Art Jewelry (4

در این سبک مرز مشخصی میان هنر و جواهر دیده نمی شود.

نقاشی های در قطع بزرگ هنرمند پاپ “روی لیختن اشتاین” به سری داستان های کمیک استریپ اشاره دارند. وی در سال ۱۹۶۵ یکی از موتیوهای تصویری اش را به قطعه ای جواهر بدل کرد. آویز میناکاری و مملو از رنگ “قطره اشک” که درآن اشک چشمان دخترک تلفن به دست که تنها بخشی از آن دیده می شود، به طور آگاهانه ترکیب تصویری مبتذلی را فراهم می آورند.

در سال ۱۹۶۲ لوسیو فونتانا گل سینه ای با رویه ای صدمه دیده طراحی کرد. او از سال ۱۹۴۹ سطح بوم هایش را می شکافت یا سوراخ و خراب می کرد و اجازه میداد تا سطح [بوم]، خودش به عنوان اثر مستقل هنری مطرح گردد .

Zero Art (5

این گروه تمام عناصر تصویری را، ازجمله کارکردهای نمادین رنگ و نور را از آثار خود زدودند. این دو عنصر با کارکرد قطعه به خودی خودش نسبت دارد.

پلاک متعلق به سال ۱۹۶۱  Yves Klein یوس کلین موسوم به”Monogold: MG 18″ همچنان در ساختار نرم و ظریفش، نفوذ هنر نامتعارف را نشان می دهد. اما این قطعه به ورای مرزهای این سبک می رود و به مفاهیم گروه Zero نزدیک می شود . برای Klein آبی، رنگ رمانتیسم و نمایانگر غیر مادی بودن است در صورتی که طلا در شکل نابش، مادی بودن را بازمی تاباند . با ترکیب رنگ آبی و طلا در اینجا، کشمکشی خشماگین میان رنگ ها دربعد نمادین-غیر مادی شان وحالت مادی شان در می گیرد. او سعی می کند دیدگاهش را با فعالیت های تحریک آمیز و عصبی کننده، به مورد قبول عموم برساند.

AMINI

محسن امینی فعالیت هنری خود را در نوجوانی با نقاشی و مجسمه سازی شروع کرد. پس از قبولی در رشته کارشناسی "طراحی صنعتی" در دانشگاه هنر تهران در سال ۱۳۷۹ به نسل اول جواهرسازان هنری ایران پیوست. همزمان به پژوهش و نگارش و چاپ مقالات هنری اقدام کرد. پس از اخذ کارشناسی ارشد "پژوهش هنر" هم چند سالی در دانشگاه ها تدریس هنر نمود و برای تدوین مدخل جواهرات دوره اسلامی ایران با "دایره المعارف بزرگ اسلامی" همکاری کرد. محسن امینی تابحال در حدود بیست نمایشگاه داخلی و خارجی نقاشی، مجسمه و جواهرسازی شرکت کرده است.

آخرین مقالات

فراخوان مسابقه طراحی برای کودک

فراخوان مسابقه طراحی برای کودک نگهداری از کودکان در خانه های آپارتمانی با متراژ کم،…

3 سال پیش

پنجمین دوره جامع طراحی محصول

پس از چهار تجربه موفق در برگزاری دوره آنلاین طراحی محصول، آکادمی یوزراکس اقدام به…

3 سال پیش

مجمع عمومی موسس انجمن صنفی طراحی صنعتی ایران برگزار شد

روز چهارشنبه 8 دی ماه 1400 ساعت 10 صبح، نمایندگان مجمع عمومی موسس انجمن صنفی…

3 سال پیش

چهارمین دوره جامع طراحی محصول آکادمی یوزراکس

پس از سه تجربه موفق در برگزاری دوره آنلاین طراحی محصول  آکادمی یوزراکس اقدام به…

3 سال پیش

طراحی برای کودک، طراحی برای آینده

اسباب‌بازی و محصولات کودک معمولاً به تاریخ مصرف کوتاهشان معروفند؛ به این معنا که به…

3 سال پیش

جشنواره ایده های برتر فناوری های نرم و صنایع خلاق فرهنگی

ضرورت برگزاری: حرکت در مسیر خلاقیت و نوآوری نیازمند شناسایی فرصت های نو در فضای…

3 سال پیش